Sunday, February 27, 2011

آقای خامنه ای - دیکتاتور ! از دست ما سبزها عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر

در آستانه دهم اسفند - اولین سه شنبه اعتراض - هستیم .
می دانم که حماسه ای در شرف خلق شدن است .
می دانم که جوانان دلاور این مرز و بوم بنیان قدرت دیکتاتور را یک بار دیگر و به جدی ترین شکل ممکن به چالش خواهند کشید .
می دانم که خامنه ای از وحشت و عصبانیت آرامش ندارد و خون خونش را می خورد .
می دانم که تمام امکاناتش را به خدمت گرفته است تا از سرنوشت محتوم و دردآوری که در انتظارش است جلوگیری کند .
می دانم که تمام کوتوله های فکری و نظامی اش دارند تلاش می کنند تا او را برای ادامه زندگی ننگین خودشان هم که شده حفظ کنند .
می دانم که همه شان از ترس دارند سکته می کنند .
می دانم که تمام امکاناتشان را به خدمت گرفته اند تا با جعل و حصر و خشونت و زندان و شکنجه و ... از اتفاق بزرگی که در حال وقوع است فرار کنند .
می دانم که دیکتاتور عصبانی است .
آری !
او خیلی عصبانی است !
پس ،
سینه را جلو داده و با تمام وجودمان فریاد خواهیم زد :
دیکتاتور !
از دست ما سبز ها ،
از دست ما جوانان آزادیخواه
و
از دست ما مردم حق طلب که فارغ از هر عقیده و منش سیاسی و اعتقادی دست در دست هم در مقابلش صف کشیده ایم ،
تا حد مرگ عصبانی باش و از این عصبانیت حتمن بمیر

دیکتاتور ! مرگت باد

Saturday, February 26, 2011

موسوی و کروبی هم مثل سهراب و ندا و اشکان و صانع و محمد : اما جنبش سبز را سر باز ایستادن نیست

از یک دیکتاتور مرده چه کاری بر می آید ؟
اصلاً خامنه ای چه کاری می خواهد بکند که تا حال نکرده است ؟
دیکتاتور ایران هم مانند همنوعان تونسی و مصری و لیبیایی خود محکوم به فنا و شکست است .
آری ! دیکتاتور دیگر برگی برای بازی ندارد : او مدتهاست که مرده است و این را خود او بهتر از هر کسی می داند .
گیرم که موسوی و کروبی را گرفتند ، گیرم که آنها را در حصر خانگی محبوس کردند ، گیرم که آنها را کشتند . مگر نه اینکه موسوی و کروبی ، خود بارها گفته اند که تنها عضو کوچکی از این جنبش هستند ؟ مگر خون آنان از خون ندا و سهراب و اشکان و محسن و ترانه و آرش و صانع و محمد و دیگر شیربچه های ایران رنگین تر است ؟ مگر جنبش سبز ازادیخواهی ایران تنها در یک انتخابات خلاصه می شود ؟
خیر !
هیچکدام از این کارهای زشت و کثیف دیکتاتور نه تنها خللی در اراده پولادین فرزندان ایران بوجود نمی آورد بلکه آنان را در عزم خود مبنی بر سرنگونی این نظام شیطانی پوسیده مصمم تر می کند .
آری ، جنبش سبز را سر باز ایستادن نیست .
این را در سه شنبه های اعتراض و اگر لازم آید در تمام روزها و شبهای اعتراض و خشم ، ثابت خواهیم کرد .
به امید دیدار در سه شنبه های اعتراض
زنده باد موسوی : زنده باد راه موسوی
زنده باد کروبی : زنده باد راه کروبی
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

آقای خامنه ای ! خبر بدی برایتان دارم

آقای خامنه ای*
می دانم که از همه چیز خبر دارید .
می دانم که شبها خواب راحت ندارید .
می دانم که فریاد مرگ بر دیکتاتور جوانان این مرز و بوم تمام استخوان هایتان را به ارتعاش انداخته است .
آقای خامنه ای !
بدتان نیاید اما از آنچه نوشتم لذت می برم . از اینکه می بینم روزبروز حقیرتر و مفلوک تر و درمانده تر می شوید لذت می برم . از اینکه می بینم نفس هایتان به شماره افتاده است و همزمان نفس های مزدوران و اراذل و اوباش و چاقوکشان و چماقداران و عربده کشان و ناکسان و بی همه چیزهایی که در اطراف خود جمع کرده اید نیز رو به تنگی می رود ، در پوست خودم نمی گنجم .
آقای خامنه ای !
نمی خواهم با مقایسه شما با شاه سابق به روح ایشان توهین کنم یا به شما اعتباری ببخشم اما از اینکه می بینم آن مرحوم در مقایسه با شما هرگز تا به این حد خوار و خفیف و ذلیل نشد و مورد وهن و دشنام مردم قرار نگرفت ، خوشحالم .
از اینکه می بینم از فرط ذلت و خواری و بی کسی دست به دامان گوساله هایی چون حیدر مصلحی و حسین شریعتمداری شده اید و می خواهید با هنرنمایی های احمقانه و رذیلانه چنین ناکسان و نااهلانی حکومت پوشالی تان را چند صباحی بیشتر حفظ کنید ، باور کنید حتا دلم یک ذره هم برایتان نمی سوزد .
آقای خامنه ای !
خبر بدی برایتان دارم :
دوران اصلاحات گذشت !
اصلاً بگذارید راحتتان کنم : اصلاحات مرد !
اصلاحات ، به سبکی که آقای خاتمی در دوم خرداد سال هفتاد و شش مبدع آن شد و مورد اقبال آنچنانی همین مردم قرار گرفت و امید را در دلها زنده کرد ، دیگر تاریخ مصرفش گذشته است !
حتا اصلاحات به سبکی که پارسال از جانب آقایان مهندس موسوی و کروبی ارائه شد و می توانست اخرین گامها در راه حفظ این نظام باشد ، با عملیات کثیفی که تحت فرمان شما و توسط مشتی خائن به این مملکت اجرا شد و نهایتاً منجر به ریختن خون جوانان میهن و ماجرای کهریزک و چه و چه گردید، نیز دیگر به فراموشی سپرده شد .
آقای خامنه ای !
بن علی را دیدید ؟ مبارک را چطور ؟ لابد به شماره افتادن نفس های آخر قذافی - آن غول بی شاخ و دم - را لحظه به لحظه دنبال می کنید . ترس را در چهره تان می توان به وضوح دید . از کلام و گتارتان نیز می توان دریافت . این را از وحشتی که نوکرانتان در جای جای این مملکت ، ناخواسته و ندانسته از خود بروز می دهند می توان فهمید .
آری ، آقای خامنه ای !
شما هم گرفتار خشم یک ملتید . این جوانانی که من می بینم آستین همت را بالا زده اند و دیگر به هیچ چیزی کمتر از نابودی شما و سقوط نظام فاسدی که افتخار رهبری اش فقط برازنده کسانی چون شماست ، راضی نخواهند شد . لابد خودتان شنیده اید :
مرگ بر دیکتاتور !
مرگ بر خامنه ای !
می دانید این شعارها از کجا می آید و به چه معناست ؟
این شعارها تجلی بروز توفان نفرت و عصبانیت جوانان برومند این سرزمین است که از دیدن شما خسته شده اند و با زبان بی زبانی فریاد سر می دهند و میخواهند که شما نباشید !
آقای خامنه ای !
برایتان متأسف نیستم .
شما فاسد شده اید و بو گرفته اید !
شما محکوم به فنایید .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران
ایرانی که همیشه خار چشم شما بوده است ! آقای خامنه ای

* - آقا را فقط برای اینکه با خانم اشتباه نشود به کار بردم

Thursday, February 24, 2011

آقای سعید الصحاف ( ببخشید ، حیدر مصلحی ) ! باور کردن ادعاهای شما خیلی حماقت می خواهد : کار هر کسی نیست

بالاخره کوه غرغر کرد و تکان تکان خورد و جابجا شد و با آن همه عظمتش موش زایید ! جیمز باند جمهوری اسلامی بر روی صفحه دستگاه دروغپردازی رژیم اسلامی ظاهر شد و پاک آبروی همه را برد . خودش که آبرویی ندارد و معلوم نیست برای چه مانده است و نان چه چیز را می خورد . حرفهایی که این سعید الصحاف جمهوری اسلامی زد از فرط خنده داری روی همه کمدین های دنیا را سفید کرد . بیشترین ضربه را مصلحی با حرفهای دیشبش به طرفداران و مزدوران و جیره خواران نظام دیکتاتوری زد چرا که توقع بر این است که آنها حرفهایی را باور کنند که مرغ پخته را در داخل دیگ به خنده وا می دارد . به دیگر سخن : شما باید بیش از یک اندازه معمول احمق باشی تا این حرفها را باور کنی . همین ! حالا این جماعت ، خودشان میدانند و خودشان . حماقت ذاتی آنها بیش و پیش از اینها به همه ثابت شده است . تصور اینکه دیشب خامنه ای به این حرفها گوش داده و سر تکان داده است ماجرا را از اینی که هست هم خنده دارتر می کند . جالب این است که مصلحی این حرفها را دقیقن شبی زد که تمام تهران را تبدیل به یک پادگان نظامی کرده بودند . اگر این فرمول را بپذیریم که معمولن به ازای هر ده تا بیست نفر شورشی و معترض ، یک نفر سرباز یا نیروی امنیتی یا ضد شورش در نظر می گیرند ، کافی است یک محاسبه ساده بکنید تا ببینید که جمعیت کم و نازل که مصلحی ادعا می کند چقدر است . پرسش این است : آقای مصلحی ، اگر تعداد ناراضیان و معترضان را کم و اندک و انگشت شمار می دانید ، این همه نیروی ضد شورش و چماقدار و مزدور و بسیجی در سطح تهران برای چه بود ؟ بالاخره زمستان تمام می شود روسیاهی به زغال می ماند ! آن وقت است که سوراخ موش هم برایتان حکم بهشت خواهد داشت . بقول قدیمی ها : اندکی صبر ، سحر نزدیک است

بالاخره زنجیره وصل شد : 25 بهمن،1 اسفند،10 اسفند،17 اسفند،24 اسفند - حالا بسیجی هایی که خیلی جرأت دارن بیان جلو

می دانستم بالاخره روزی این اتفاق خواهد افتاد ، اتفاق مبارکی که ضامن پیروزی است ، یعنی متصل شدن تجمعات اعتراضی مردم به مانند حلقه های یک زنجیر به همدیگر . دیگر نه نیازی به فراخوان آقایان مهندس موسوی و کروبی هست و نه حاجتی به اخذ مجوز از رژیم دیکتاتوری . اینجاست که مردم قدرت واقعی خود را را به رخ حاکمیت می کشند و آهنگ زوال حکومت را با سرعت بیشتری سر خواهند داد . لابد بسیجیان هم این چند روزه فرصت داشته اند تا سری به دنیای مجازی بزنند و فیلمهای 25 بهمن و اول اسفند را ببینند ، لابد دیده اند که هر جایی که لازم باشد مردم چه بلایی سرشان می آورند و چگونه در چنگال پرقدرت جوانان این مرز و بوم گرفتار می شوند . امیدوارم حداقل اینقدر جرأت ومردانگی داشته باشند که یک بار دیگر هم بیایند و با چشم خودشان ببینند . آنچه در این میان واضح است این نکته است که : تاریخ مصرف رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی و دولت کودتایی و مجالس و شوراهای فرمایشی به سر آمده است . این را بزودی برایتان ثابت خواهیم کرد .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Tuesday, February 22, 2011

خوشحالم که معمر قذافی هم خود را "رهبر انقلاب" می داند

امروز معمر قذافی ، حاکم مطلق العنان لیبی که معلوم نیست این روزها در کدام سوراخ موشی سکنا گزیده است بر روی پرده تلویزیون دولتی ( شما بخوانید شخصی ) لیبی ظاهر شد و ضمن تهدید کردن مخالفان خود و معتاد و مزدور اجنبی خواندن آنها ، اعلام کرد که به هیچ عنوان اهل مسامحه و کوتاه آمدن نیست و هرگز از قدرت پایین نخواهد آمد . او دلیل این ادعا را اینگونه اعلام کرد : " من ( معمر قذافی ) رئیس جمهور نیستم که مانند آنها ( بن علی و مبارک ) به این راحتی ! از قدرت کناره گیری کنم ، من رهبر انقلاب لیبی هستم و هرگز کناره گیری نخواهم کرد و تا آخرین نفس و آخرین قطره خون رهبر انقلاب باقی خواهم ماند " . با شنیدن این سخنان احساسات متفاوتی در من برانگیخته شد : خشم ، نفرت ، غم ، دلسوزی و نهایتاً مسرت . کتمان نمی کنم که واقعاً خوشحال شدم که امروز قذافی خود را رهبر انقلاب نامید . او با این کار ضمن به رخ کشیدن حماقت ذاتی و جمود فکری خود ، کاری کرد که در طول تاریخ عبارت " رهبر انقلاب " معنای نفرت آمیزی پیدا کند و کسی نتواند براحتی خود را با چنین عنوانی خطاب کند . اونشان داد که عاقبت رهبران انقلاب - آن هم بخصوص آنهایی که خود را مادام العمر رهبر یک انقلاب می نامند و هرگز قائل به دوران گذار از انقلاب به ثبات نیستند - چیزی بهتر از این نخواهد بود : بدترین و کثیفترین شکل دیکتاتوری ! خوشحالم که ما ایرانیان هم با کسی مبارزه می کنیم که هم خودش و هم مزدورانش باور دارند که او رهبر انقلاب است ، انقلابی که تمامی ندارد و هرگز با ثبات سر آشتی اش نیست . آری ، رهبر انقلاب بودن ، از این به بعد تبلور و تجلی خود را در شخصیت خونریز ، فاسد و جنایتکار معمر قذافی پیدا می کند و این عنوان برای همیشه تاریخ برازنده دیکتاتوران خواهد ماند . در این که این جناب " رهبر انقلاب ! " بزودی رفتنی است و مجبور است یا مانند دزدان در یک کشور دورافتاده به زندگی پنهان بسنده کند و یا از غم فراق قدرت باصطلاح ریق رحمت را سر کشد ، شکی نیست ، اما آنچه برای من جالب است این است که سرنوشت رهبر انقلاب بعدی که به این وضعیت خفت بار و اسفناک دچار خواهد شد ، چگونه رقم خواهد خورد .
زنده باد آزادی
سرنگون باد دیکتاتوران عالم در هر پست و مقام و لباسی که هستند
پاینده باد ایران

Wednesday, February 16, 2011

نماز جمعه ، پاشنه آشیل حکومت است : نماز جمعه را یا تعطیل می کنیم یا تسخیر

پیش از هر چیز لازم است بگویم که این نوشتار نه بیانیه سیاسی است نه دستورالعمل مبارزاتی . این نوشتار صرفاً یک پیشنهاد است که در مراحل ابتدایی خود بسر می برد و میبایستی مورد بحث قرار گیرد و با تجمیع نظرات و پیشنهادات همه صاحبنظران ، نهایتاً منتج به یک دستورالعمل مبارزه شود .

مقدمه : تاکنون هرگز به عبارت " پاشنه آشیل " یا به تعبیر شاهنامه " چشم اسفندیار " فکر کرده اید ؟ آیا مگر غیر از این بوده که نقطه قوت آشیل یا اسفندیار ، درواقع همان نقطه ضعفشان هم بوده است ؟ در اینجا قصد افسانه سرایی یا مکاشفات تاریخی نیست اما به باور من در پس این تعابیر ، واقعیتی وجود دارد که از بسیاری وضوح ، از نظرها پنهان مانده است .
همگان می دانیم که جمهوری اسلامی دستگاه تبلیغاتی قدرتمندی دارد و با در دست داشتن تمامی ابزارهای قدرت ، این تبلیغات را به استادانه ترین شکل ممکن انجام می دهد . ممکن است کسانی باشند که با این نظر مخالف باشند اما واقعیت آن است که پس از سی و دو سال از برپایی این حکومت و با سرمایه گذاری عظیمی که در زمینه های امنیتی و تبلیغاتی انجام شده است شاهد قدرتنمایی مشمئز کننده آن هستیم .

در این نوشتار تلاش بر این است که روشی برای زمینگیر کردن دستگاه تبلیغاتی رژیم پیشنهاد و دلائل عملی بودن آن نیز ارائه گردد .

نمازهای جمعه هر هفته در تمامی شهرها و روستاهای ایران برگزار می گردد ، ضمن آنکه شرکت در نماز جمعه نیاز به اخذ هیچگونه مجوزی ندارد . بر اساس اطلاعات موجود - بعنوان مثال - در تهران ده میلیون نفری تعداد شرکت کنندگان در نماز جمعه به زحمت به ده هزار نفر می رسد . ظاهراً دستگاه تبلیغاتی رژیم برای نمایش هفتگی خود به بیش از این تعداد نیز نیاز ندارد و علی الاصول بسیاری از این افراد نیز شناخته شده و با هماهنگی های قبلی در مراسم شرکت می کنند . این را می توان از روی تصاویر پخش شده در تلویزیون دولتی فهمید بعنوان مثال مدتهاست جمهوری اسلامی از پخش یک فیلم هوایی از مراسم نمازجمعه و نمازگزاران عاجز است چرا که از بالا می توان به وضوح به عمق فاجعه پی برد . البته مطمئنم اگر می توانستند این کار را میکردند . زمین چمن ( البته چمن سابق ) دانشگاه تهران و خیابانهای اطرباف آن براحتی با یک جمعیت پنج هزار نفری پر می شود و مابقی هم خیابانهای شانزده آذر و قدس را میپوشانند و این میتواند خوراک تبلیعاتی رژیم را تهیه کند .

حال بیایید و روزی را تصور کنید که یک جمعیت میلیونی بدون توجه به اینکه چه کسی امام جمعه است و اساساً چه می گوید ، از این فرصت طلایی استفاده کرده و در محل نماز جمعه حاضر شود . تصور کنید که این کار چند هفته پشت سر هم تکرار گردد . مگر نه اینکه تعداد مخالفان رژیم دهها و بلکه صدها برابر مزدوران و طرفداران رژیم هستند ؟ مگر نه اینکه ( البته در اینجا قصد مقایسه نیست ) در مصر هم همه جیز از یک حضور میلیونی در مراسم نماز جمعه و در محل میدان التحریر شروع شد ؟ کافی است دست این مردم به هم برسد . از هیچ قدرتی کاری بر نمی آید . وقتی حاکمیت اصرار دارد که تعداد مخالفین را ناچیز وانمود کند ، باید در عرصه ای که تعداد ، حرف اول و آخر را می زند با او به مبارزه پرداخت .

حداقل فائده ای که این کار دارد این است که مردم همدیگر را می بینند و پیدا می کنند . تکرار چند باره این همایش ، باعث تقویت شبکه های ارتباطی شده و خود بخود مقدمات اقدام بعدی فراهم میشود . از آنطرف هم رژیم دستپاچه شده و بر اشتباهاتش افزوده میگردد . آنچه در 25 بهمن اتفاق افتاد در جای خود بسیار شایان تقدیر است اما تجربه ثابت کرده است که این نوع تحرکات گاه به نتیجه معکوس می انجامد .

در این میان هنوز جای این پرسش اساسی خالی است که آیا مبارزین جنبش سبز ایران هنوز هم نیاز دارند که آقایان موسوی و کروبی از پس آن همه حصر و محدودیت برایشان بیانیه صادر کنند ؟
آیا این مردم همانی نیستند که در روز 23 و 25 خرداد به خیابان آمدند ؟ مگر آنموقع بیانیه ای صادر شده بود ؟
آیا تظاهرات و اعلام مخالفت باید با دشمن نیز هماهنگ گردد ؟
آیا وقت آن نرسیده که سلاح دشمن را از دستش درآورده و علیه خودش استفاده کنیم ؟

زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Tuesday, February 15, 2011

معترضان در ایران بنیاد دیکتاتوری را نشانه گرفته اند

آنچه در 25 بهمن امسال در ایران اتفاق افتاد تنها یک اعتراض خیابانی نبود . شعار اصلی مردم در این روز " مرگ بر دیکتاتور " بود ، این شعار که بوضوح از دفعات قبل رساتر و فراگیرتر شده بود ، معنایی شگرف در خود نهفته دارد : مردم ایران اصل و نهاد دیکتاوری را نشانه کرفته اند . این موضوع از آنجا اهمیتی بسزا پیدا می کند که بدانیم بر اساس تعاریف استاندارد از نظام های حکومتی ، دیکتاتوری در مقابل دموکراسی قرار میگیرد . به دیگر سخن ، آنکه میگوید " مرگ بر دیکتاتور " در واقع فریاد می زند " زنده باد دموکراسی " !
آری ،
مردم ایران دموکراسی می خواهند .
مردم ایران ازادی می خواهند .
مردم ایران شفافیت سیاسی می خواهند .
مردم ایران شایسته سالاری می خواهند .
مردم ایران رفاه می خواهند .
مردم ایران میخواهند بر دهن قدرت افسار بزنند تا هر موقع که خواستند آن را بکشند و کنترل کنند . این جوانان دیگر نمی خواهند برای یک زندگی ساده مورد بازخواست و عتاب و خطاب قرار گیرند . و به تعبیری دیگر : مردم ایران جمهوری اسلامی نمی خواهند !
به همین سادگی !
این را خطاب به کسانی می گویم که هنوز دارند عوامفریبی می کنند و برای خوشامد قدرتمداران با دزدیدن نمایندگی مردم ادعا می کنند که جنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را ندارد . اینان خود بهتر از هر کسی می دانند که تاریخ مصرف نظامهای دیکتاتوری رنگ و وارنگ به سر آمده و دیگر امیدی به بقای آنان نیست . نظام جمهوری اسلامی که با سوءاستفاده از اعتقادات مردم ، همچون بختک بر جان و مال و ناموس مردم افتاده است و در منتهای وقاحت به سر میبرد . این نظام بطور ساختاری با دموکراسی تباین دارد چرا که جمهوری نیازی به پسوند ندارد و هرگونه پسوند - هر چقدر زیبا هم که باشد - نظام را از ماهیت جمهوریت دور میسازد . جمهوری اسلامی ( که به شهادت بسیاری بیشترین ضربه را به اسلام زده است ) پدیده نامبارکی است که با گنجاندن اصل غیر انسانی و وحشیانه ولایت فقیه در قانون اساسی و دادن قدرت نامحدود به او و ارگانهای تحت نظارت او ، تمام قدرت را یکجا قبضه کرده و برای هیچ کسی موجودیت قائل نیست . این نظام نه به حق زنان اعتقاد دارد نه به حق اقلیت های دینی و نه به حق مخالف وقعی می نهد . این نظام اساساً به حقوق مدنی اعتقادی ندارد و این را با عملکرد سی و دو ساله اش به همه جهانیان نشان داده است . این نظام دیگر جایی در ایران ندارد و هر گروه و حزبی هم که بخواهد در صدد حفظ آن برآید در واقع خود را به نظام پیوند داده است و این پیوند نامبارک برایش بسیار گران تمام خواهد شد . امیدوارم حزب مشارکت ایران اسلامی که در نهایت کج سلیقگی و در آستانه 25 بهمن اقدام به انتشار آن بیانیه بلامحل نمود و نشان داد که بهیچ عنوان در حد و اندازه آینده ایران نیست با برگشتن از موضع غلط خود نسبت به اصلاح جایگاه تخریب شده اش اقدام عاجل نماید . صدور بیانیه ای دیگر مبنی بر اشتباه استراتژیک در صدور بیانیه پیشین میتواند نشاندهنده بلوغ سیاسی این گروه سیاسی باشد .
زنده باد آزادی
برقرار باد دموکراسی در ایران
پاینده باد ایران

آهای ، آقای نماینده نما ! اینجا مجلس است ، طویله نیست

چه لذتی دارد که پس از آن حماسه پرشور در روز 25 بهمن شاهد این همه اشتباه فاحش از طرف دشمنان مردم هستیم . از طرفی رسوایی دولتیان در دزدیدن جانباخته راه آزادی، صانع ژاله و بستن او به مزدوران بسیج دانشجویی که با انتشار عکس این جانباخته راه آزادی در کنار زنده یاد آیت الله منتظری به اوج می رسد و از طرفی آمار غلط دادن در کم و کیف این جنبش مردمی که با انتشار عکس ها و فیلم های مربوطه دیگر حتا برای طرفداران رژیم نیز جذاب و باورکردنی بنظر نمی رسد . اما از همه اینها جالبتر ، شعار دادن نماینده نماهای مجلس شورای اسلامی رژیم که با هنر نمایی جنتی به این مکان راه یافته اند و نه شأن مجلس را می دانند و حرمت قانون را نگه می دارند . البته جای تعجب نیست که این اراذل و اوباش و لمپن ها چنین رفتاری از خود نشان می دهند . اینان بسان گله ای می مانند که افسار پاره کرده اند و صحن مجلس را با طویله اشتباه گرفته و به جفتک پرانی افتاده اند . این ابلهان ، حداقل آنقدر شعور ندارند که بدانند اگر هر کسی در هر کجای مملکت می تواند توجیهی برای قانون شکنی داشته باشد اینان نمی توانند حرکت زشتشان را توجیه کنند چرا که این رفتار لات منشانه بزرگترین بی احترامی به قوه قضائیه رسوای همین مملکت است که از قضای روزگار توسط رئیس همین گله ادار می شود . اینان بجای تنظیم شکایت و تسلیم آن به قوه قضائیه و درخواست برای طی مدارج قانونی اعم از دادنامه و تفهیم اتهام و محاکمه و استماع دفاعیات و نهایتاً صدور حکم و غیره مستقیماً حکم صادر و آن را به اجرا می گذارند . البته جای تعجب نیست که قانون در نظر این جماعت هیچ ارزشی ندارد .
به امید روزی که مجلس قانونگذاری ایران جایگاه نمایندگان واقعی مردم باشد نه برگزیدگان جنتی
زنده باد آزادی

Monday, February 14, 2011

حرکت مردم به سمت مسیرهای راهپیمایی - حضور گسترده نیروهای امنیتی در نقاط مختلف تهران

در بسياری از نقاط شهر تهران از جمله ميدان صادقيه، ميدان امام حسين، ميدان فردوسی، ونک، سعادت‌آباد حضور گسترده نيروهای امنيتی به چشم می‌خورد. علی‌رغم حضور اين نيروها مردم به سمت مسيرهای راهپيمايی در حرکت‌اند. ساعتی پيش گروهی از مردم در ميدان صادقيه تهران تجمع کوتاهی داشته و اقدام به سر دادن شعار کرده‌اند. مدتی پس از آن نيروهای امنيتی حضور گسترده‌ای را در اين ميدان داشته‌اند. از صبح امروز تمامی ارتباطات تلفنی ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد قطع شده و محل مسکونی آن‌ها تحت محاصره نيروهای انتظامی قرار گرفته است.

Sunday, February 13, 2011

برادر سپاهی ام ، برادر ارتشی ام ! اگر میخواهی فردا فرزندت به وجودت ببالد ، امروز را لختی بیاندیش

برادر ارتشی ام ، برادر سپاهی ام !
امروز 25 بهمن است .
امروز روز واقعه است .
امروز روزی است که در تاریخ ایران بعنوان شروع دوباره یک نهضت ضد استبدادی ثبت و ضبط خواهد شد .
امروز روزی است که در فردای ایران نقش بسزایی خواهد داشت .
اگر تا امروز را با هر توجیه و بهانه ای مانده ای و چشم بر این همه ظلم فرو بسته ای ، اگر تا امروز را به خدمت عمله ظلم و استبداد گذرانده ای ، اگر تا امروز را به خیال اینکه در راه سعادت میهن ات به سربازی گذرانده ای و اگر تا امروز را در چالش با زن و فرزند که ندای حق در گوشت خوانده اند ، بوده ای ، دیگر بس است ! اینک ، زمان اندیشیدن است . اگر می خواهی که فرزندانت در آینده از داشتن پدری چون تو سربلند باشند ، امروز را لختی بیاندیش ! مبادا که انگشتت بر ماشه بلغزد . اینان خواهران و برادران خودت هستند که برای اینده فرزندان تو تلاش می کنند و سینه را در مقابل گلوله ات سپر کرده اند . ذره ای صبر کن . به فردایی بهتر بیاندیش .
زنده باد آزادی

Saturday, February 12, 2011

من با جبهه مشارکت دعوا ندارم . تکلیف ما را یک انتخابات ازاد و منصفانه روشن خواهد کرد

دوستان عزیز !
چرا به مشارکتی ها می تازید ؟
مگر نه اینکه هر کس در بیان نظراتش باید آزاد باشد ؟
مگر نه اینکه ما برای آزادی ایران فردا مبارزه می کنیم ؟
مگر قرار است کسی یا اندیشه ای را منکوب و نابود کنیم ؟
بگذارید همه حرفشان را بزنند . قضاوت نهایی را واگذار کنید به نتیجه یک انتخابات ازاد و نصفانه جهت تعیین نوع حکومت آینده ایران .
اگر مشارکتی ها توانستند در قالب یک انتخابات آزاد جمهوری اسلامی را حفظ کنند من میگویم نوش جانشان !
باید به همه اجازه داد تا نظراتشان را ابراز کنند و خود را به عرصه قضاوت عمومی بگذارند .
ما با کسی دعوای لفظی و فیزیکی نداریم .
ما فقط دموکراسی و یک انتخابات آزاد می خواهیم .
به همین سادگی

تظاهرات بدون مجوز مزه اش بیشتره

در خبرها بقول از سایت های دولتی و مزدوران وابسته به آن به نقل از معاون سیاسی وزارت کشور آمده بود که دولت به نامه آقایان مهندس موسوی و کروبی برای انجام راهپیمایی حمایت از مردم تونس و مصر در روز 25 بهمن پاسخ رد داده و مجوزنمی دهد . اگر چه از روز اول هم کسی از این جماعت کوته فکر و نادان انتظاری جز این نداشت و این رسوایی هم در کنار سایر رسوایی های دیگر در پرونده رژیم ثبت و ضبط خواهد شد اما با توجه به اینکه از ابتدا هم قرار بر کسب اجازه نبود و این نامه فقط بعنوان یک فراخوان منتشر شد و صد البته گیرندگان نیز پیام نامه را گرفته و عزم خود را برای شرکت در این هم پیمایی جزم کرده اند ، ذکر این نکته ضروری است : راهپیمایی ای که با مجوز دولت غیر قانونی انجام شود هرگز قابل مقایسه با تظاهرات غیر قانونی نیست . بقول ظریفی که می گفت : تظاهرات بدون مجوز شیرینی و حلاوت بیشتری دارد .
زنده باد آزادی

Thursday, February 10, 2011

اصلی ترین شاخص وجود دموکراسی در یک جامعه ، رضایتمندی زنان آن جامعه است

در آستانه 25 بهمن هستیم . نمی دانم چه اتفاقی خواهد افتاد اگر چه از حالا نفسم به شماره افتاده است اما این را می دانم که رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی - که در نوع خودش کثیفترین دیکتاتوری موجود در جهان است - بالاخره محکوم به زوال است و بزودی نابود خواهد شد . شخصاً امیدوارم این نابودی طی یک پروسه حتی الامکان آرام و به دور از خشونت و خونریزی انجام شود و مردم ایران ، اینبار بر عکس نسل گذشته با چشمان باز عمل کند و بداند چه می خواهد و چه بدست می آورد . با این مقدمه می روم سر اصل مطلب : در مصاحبه ای شنیدم که خانمی در جریان یک بحث فرهنگی و در قالب معرفی یک کتاب ، جمله ای گفت که منقلبم کرد . آن جمله - نقل به مضمون - این بود که دموکراسی از خانه و از روی میز آشپزخانه شروع می شود . دموکراسی از زنان شروع می شود ! همین یک جمله کوتاه دریایی از معنا در خود دارد . براستی بهتر از این نمی توان دموکراسی را تعریف کرد . تا در جامعه ای حق و حقوق زنان ادا نشود ، تا در جامعه ای تساوی بین زن و مرد بمعنای واقعی کلمه و نه فقط در قالب حرف و سخن به اجرا درنیاید و تا در جامعه ای به زنها فرصت های مساوی در تمام عرصه ها داده نشود نمی توان ادعا کرد که آن جامعه به دموکراسی رسیده است . قطعاً هر مردی در اطراف خود مادر ، خواهر یا دختری دارد . تا زمانی که حرمت همه زنها را دقیقاً مانند حرمت زنان نزدیک به خود رعایت نکنیم دموکراسی خواب و خیالی بیش نخواهد بود . تا زمانی که همه مردان - و در مواردی خود زنها - زنان را بعنوان شهروند درجه دو و با حقوقی معادل نصف خود بنگرند آن جامعه روی امن و آسایش نخواهد دید . همه زنان باید به این باور برسند و برای احقاق حق خود مبارزه کنند و با چنگ و دندان حقوق تاریخی از دست رفته خود را استیفا کنند و آن را به دیگران بقبولانند . آری ! دموکراسی از جاده ای می گذرد که اصلی ترین دروازه آن رضایتمندی زنان از زندگی در آن جامعه است .
با امید به دموکراسی واقعی در ایران
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

دوشنبه 25 ام بهمن را بفال نیک میگیریم چرا که در مصر هم همه چیز از 25 ام شروع شد

مهم نیست که مبارک نرفت ، آنچه مهم است این است که مبارک باید برود ! این جبر تاریخ است . امثال مبارک در دنیای امروز و در نگاه جوان امروزی جایگاهی ندارند . آنچه مبارک امشب از آن بعنوان نقاط قوت و افتخار خود یاد می کرد - حتا با فرض صحت - برای نسل امروز مصر و جوانانی که اکثریت قریب به اتفاقشان بعد از بقدرت رسیدن او به دنیا آمده اند ، معنا ندارد . مبارک باید بداند که تاریخ مصرفش مدتهاست گذشته است همچنانکه برای سایر همتاهای او در منطقه نیز چنین است . این مردمی که من دیدم فقط برای خالی نبودن عریضه نیست که به خیابان ریخته اند و در آن سکنا گزیده اند . اینان حق تاریخی خود را می خواهند از آنجایی که همه ما میدانیم : حق گرفتنی است نه دادنی ، حقشان را بزودی خواهند گرفت . از همه این حرفها گذشته نکته جالبی که به ذهنم آمد این بود که در تقویم مبارزاتی مردم مصر ( که شخصاً کلاهم را به احترامشان از سر برمی دارم ) 25 ام ژانویه روز بزرگی است تا آنجا که برای همیشه در تاریخ ثبت خواهد ماند . امیدوارم روزی برسد که عدد 25 برای همه دیکتاتورهای جهان تبدیل به کابوس شود . ژانویه و بهمن اش مهم نیست ، آنچه مهم است 25 امین روز است .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Tuesday, February 8, 2011

آقای خامنه ای ! حسنی مبارک با همه دیکتاتوری ، سگش به شما شرف دارد

آقای خامنه ای !
رهبر خود خوانده انقلاب !
باصطلاح ولی امر مسلمین !
نائب تقلبی امام زمان !
وقتی تصور می کنم که حتا یک در هزار احتمال داره این مطالب به اطلاع شما برسه در پوست خودم نمی گنجم .
از اینکه فرصتی دست داده تا همزمان با جنبش مردم مصر و دقیقاً چند روز پس از آخرین خطبه نماز جمعه تان ، مقایسه ای بکنم بین شما و حسنی مبارک که شما شیطان و نوکر آمریکا و اسرائیل و دشمن مردم و چه و چه می نامیدش ، خوشحالم . قصدم بهیچ عنوان دفاع از عملکرد رژیم حاکم بر مصر نیست که در موقعیت قضاوت نیستم و معتقدم قاضی اصلی همانا مردم مصر هستند که تکلیفشان را بزودی با حسنی مبارک و عمله و اکره اش روشن خواهند کرد . مبنای مقایسه ، تنها بخشی از وقایعی است که پارسال در ایران اتفاق افتاد و کم و بیش مشابه آن نیز اکنون درمصر جاریست :

- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - خبرنگاران خارجی که بنا به ایجاب شغلی ، کارشان اطلاع رسانی است در هتل هایشان زندانی و سپس اخراج نمی شوند و هنوز مشغول انجام وظیفه شان هستند .
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - وقتی کسی را که اولین بار با تأسیس صفحه فیس بوک ، جرقه اولیه این شورش را زد ، بازداشت می کنند ، پس از چندی بر روی دو پا آزاد می کنند .
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - بیمارستانها آمار دقیق کشتگان اعتراضهای اخیر را با جزئیات مربوط به چگونگی کشته شدن افراد در اختیار دارند و اطلاعات لازم را در اختیار قرار می دهند .
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - آدمها توسط خودشان و بدست دوستانشان کشته نمیشوند .
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - از کهریزک ، از تجاوز ، از بازداشتهای فله ای و اعترافات تلویزیونی خبری نیست .
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - مخالفین ، خس و خاشاک و نوکر دشمن تلقی نمی شوند بلکه صدا و اعتراضشان شنیده میشود و به اندازه فهم و شعور حاکمیت قدمهایی هر چند ناچیز در راه اصلاح قانون اساسی برداشته می شود یا حداقل اراده انجام اصلاحات وانمود می شود .
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - که بقول جواد لاریجانی شما لنگر هستید و باید دستتان را بوسید
، حسنی مبارک از آسمان بر زمین نازل نشده است و صورتش را با پروژکتور نورانی نمی کنند و از همه مهمتر پسرش عکس دارد !
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - مردگان جسد دارند و نزدیکانشان حق دفن دارند و قبر مردگان آدرس دارد .
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - هر روز و هر روز و در مقابل چشم صدها نفر انسان عادی ، نوع بشر بر روی چوبه دار تلو تلو نمی خورد .
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - دزدها جمعیت محدودی دارند و دزدی هم قواعد خودش را دارد !
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - حاکمیت ، حداقل حرمت کارگزاران خودش را نگه می دارد .
- در رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک - بر عکس حکومت ولایی شما - مردم دیده می شوند .

البته دلگیر نشوید ، مشابهت هم زیاد دارید که هم قبلاٌ نوشته ام و هم فرصتی باشد باز هم خواهم نوشت
.

زنده باد آزادی


Monday, February 7, 2011

درخواست از مسئولین بالاترین برای انعکاس 25 بهمن در لوگوی سایت

مسئولین و مدیران محترم سایت بالاترین
از طرف خودم و همه امضا کنندگان زیر از شما خواهش می کنم همانگونه که طی هفته قبل و در همراهی با قیام مردم مصر لوگوی بالاترین را به انسانی ترین شکل تغییر دادید و موجب سرافرازی تک تک ما ایرانیان شدید ، نسبت به انعکاس قیام سراسری 25 بهمن در لوگوی ساین اقدام عاجل مبذول فرمایید . با سپاس و احترام

یک روز ...یک هفته ... یک ماه تظاهرات و اعتراض = یک عمر آزادی ! نمی ارزه ؟

از قدیم گفتن نابرده رنج ، گنج میسر نمی شود . قاعده بازی همینه . مردم مصر رو ببینین . تا حالا شده 15 روز ، فوق فوقش یه 15 روز دیگه ادامه میدن و برای همیشه از شر دیکتاتور راحت میشن . ظاهراً عقل و شعور و آگاهیشون هم بیشتر از اونیه که توی تله انقلاب 57 ایران بیفتن . دو هفته دیگه همه به هم میگیم : مصر هم آزاد شد ! همین

باز هم مبارک که حداقل آلمان را دارد ! آ سید علی تو میخوای کجا بری ؟

در خبرها ( به نقل از الجزیره ) آمده بود که احتمال دارد مبارک به بهانه معاینات پزشکی ممکن است سر از آلمان درآورد . این در حالی است که او قبلاً نیز در آلمان مورد انجام عمل جراحی قرار گرفته است . بنظر می آید مقامات آلمانی نیز از اینکه مبارک زودتر شر را کم کند و به آنجا برود ناراضی نیستند . با شنیدن این خبر پرسشی که فوراً به ذهنم رسید این بود که براستی در صورت بروز وقایع مشابه در آلمان ، این آ سید علی و ایل و تبار و مزدورانش کجا میخوان برن ؟ آیا جایی هست که اینا بتونن بهش پناه ببرن ؟

Sunday, February 6, 2011

ایرانیان عزیز مقیم خارج از کشور ! روز چهارده فوریه ( ولنتاین ) عشق تان را به میهن و هم میهنان نشان دهید

با توجه به درخواست مجوز راهپیمایی توسط آقایان مهندس موسوی و کروبی برای روز دوشنبه 25 بهمن جهت اعلام هم حمایت از حکت آزادیخواهانه مردم شجاع مصر و نیز با توجه به اینکه مردم ایران قصد دارند در هر حال ( رد یا صدور مجوز ار طرف وزارت کشور ) دست به راهپیکایی اعتراضی بزنند ، لازم است هم میهنان خارج نشین ما هم در هر کجا که هستند از این روز - که اتفاقاً مصادف شده است با روز 14 فوریه یا همان روز ولنتاین - بعنوان اعلام حمایت از هم میهنان شان استفاده کنند . از همه دست اندرکاران خواهش می کنم هر چه زودتر مقدمات این حرکت ها را مهیا کرده و از طریق شبکه های مختلف اجتماعی و روشهای دیگر باطلاع سایر هم میهنان برسانند . زنده باد آزادی و پاینده باد ایران

آقای مهندس موسوی ! ایران ، مصر نیست . من هنوز هم تا آخر خط پشت سر شما هستم

جناب آقای مهندس موسوی ، رئیس جمهور منتخب !
این روزها شاهد اتفاقات غم انگیز و در عین حال افتخار آمیزی در مصر هستیم . بسیاری سخن از این می رانند که آنچه در مصر اتفاق می افتد از حیث ماهیت ، مشابه اتفاقات سال گذشته ایران است . تعدادی هم نظر بر این دارند که انقلاب اسلامی سال 57 دارد تکرار می شود . اگر چه شخصاً با نظریه اول موافقم ولی می دانم که ایران ، مصر نیست ! رژیم جمهوری اسلامی ایران نیز مشابه رژیم حسنی مبارک نیست . اگر انصاف بدهیم باید بگوییم که حکومت مصر از لحاظ کیفیت نوع دیکتاتوری به گرد پای رژیم واپس گرا ، جنایت کار و سفاک جمهوری اسلامی ایران نمی رسد . به همین دلیل نوع مبارزه با این رژیم نیز روشهای خاص خود را می طلبد . مردم ایران ، این روزها در شرایط اندوهباری زندگی می کنند . فشارهای متعدد اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی تا بدانجا افزایش یافته است که کرامت انسانی مردم را به سخره گرفته است . اظهارات تهوع آور و وقیحانه آقای خامنه ای در نماز جمعه این هفته بطرز تشنج آوری توهین آمیز بود . نه تنها توهین به مردم مصر بلکه توهین به شخصیت انسانی همه ایرانیان که این مردک خود را ولی فقیه منتخب آنان می داند . می دانم و می دانید که به احتمال فراوان وزارت کشور با نادیده گرفتن چند باره حق تجمع مسالمت آمیز که در قانون اساسی همین جمهوری اسلامی نیز بر آن صحه گذاشته شده است ، اجاز راه پیمایی را نخواهد داد اما من بر این باورم که مردم ایران دیگر ظرفیت یک انقلاب را ندارند . اینان یک بار شاهد انقلاب بوده اند و هرگز نمی خواهند دوباره در همان چاله ای بیفتند که سی و دو سال پیش افتادند . از شما خواهش می کنم باز هم با مردم سخن بگویید و به همه نشان دهید بر سر راهی که پیش گرفته اید ( اگر چه ممکن است در مواردی از جمله بازگشت به دوران طلایی امام ! مخالف هم زیاد داشته باشید ) کماکان هستید و تا آخر به قواعد بازی پایبندید . معتقدم اگر شرایط آنگونه که همه آزادیخواهان انتظار دارند مهیا شده و امکان انجام یک رفراندوم تعیین نوع حکومت و بالطبع قانون اساسی مبتنی بر اصول مصرح منشور حقوق بشر بوجود آید ، همگان به توافق خواهند رسید و راه برای پیشرفت و حرکت بسوی افق روشن هموار خواهد شد . بنابراین باز هم می گویم : آقای موسوی ، ایران ، مصر نیست ! من تا آخر خط پشت سر شما هستم . زنده باد آزادی و پاینده باد ایران

Saturday, February 5, 2011

آقای خامنه ای ! چرا همه دنیا را رسوا نمی کنید ؟

آقای خامنه ای ! رهبر معظم و خود خوانده انقلاب !
سخنان دیروز شما را همه جهانیان شنیدند و کماکان هم دارند به آن واکنش نشان می دهند . برای من جالب بود چون نمی دانستم شما اینقدر مهم هستید !
من می دانم که این جماعت ، هیچکدام عقل و شعور و درایت و مدیریت و تدبر و بیان شیوای شما را ندارند و از سر عقده گشایی است که این چنین به شما اعتراض می کنند و شما را یاوه گو می خوانند !
ایراد کار این جماعت از خدا بیخبر این است که نمی دانند ولی فقیه در ایران صد در صد منتخب مردم است و شما در انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان خودتان ، نه با واسطه شورای نگهبان و نه بطور مستقیم ، هیچ نقشی ندارید !
اینها نمی دانند که مردم ایران از زمانی که انقلاب اسلامی را کردند ( یا شاید هم برعکس ! ) همواره در حال انقلابند برای همین است که ایران همیشه یک رهبر انقلاب دارد بدون آنکه این رهبر در هیچ انقلابی هیچ نقشی ایفا کرده باشد !
این بیگانگان و مزدوران استکبار جهانی نمی دانند که همین دیروز چند میلیون نفر پشت سر شما نماز خواندند و در تمام طول شبانه روز هم کاری ندارند جز اینکه دعاگوی ذات اقدس شما باشند !
این ناکسان نمی دانند که شما بطور مستقیم با خود باری تعالی در ارتباط هستید و الهامات غیبی تان را از ایشان می گیرید و آنچه دیروز در خطبه هایتان مبنی بر اسلامی بودن جنبش مردم تونس و مصر ایراد کردید نه از سر - خدای ناکرده - کم عقلی و بی بصیرتی و حماقت و باد معده که از سر تدبیر شماست که از ناحیه خداوند در وجود شما به ودیعه نهاده شده است !
آقای خامنه ای ! ولی امر مسلمین جهان
شما را بخدا بدل نگیرید ، اینها حالیشان نیست ! اینها نمی دانند شما اگر اراده کنید حداقل 50 میلیون ایرانی بدون هیچ چشمداشتی به خیابان خواهند ریخت و با زدن مشت محکمی بر دهان این یاوه گویان ، به همه ثابت خواهند کرد که مردم ایران نه تنها به رهبرشان عشق می ورزدن بلکه نمی توانند تحمل کنند که شما مورد اسائه ادب قرار گیرید و اتهام حماقت به شما چسپانده شود .
آری ! امام خامنه ای
بیایید و همه جهان را رسوا کنید . به همه ثابت کنید که شما چه انسان گوگوری مگوری ای هستید !

Friday, February 4, 2011

خامنه ای حیا کن ! مملکتو رها کن

پاسخ من به خطبه های امروز نمازجمعه تهران

Thursday, February 3, 2011

نود نفر پشت کامپیوتر، 10 نفر وسط خیابان ! نتیجه : بقای دیکتاتوری تا قیام قیامت

پارسال یه اتفاقی اینجا افتاد که بیشتر به یه معجزه شبیه بود ! برای یکی دو ماه هم میهنان ما از پیر و جوان ، زن و مرد ، باسواد و بیسواد ، دانشجو و کاسبکار و خلاصه همه و همه ، ترس از دیکتاتور را کنار گذاشتن و ریختن وسط خیابون و فریاد زدن مرگ بر دیکتاتور . این اتفاق در نوع خودش خیلی جدید نبود و ما قبلن هم داشتیم نمونه هایی کوچیک اینجا و اونجا که البته همه اونها اثرات مثبت خودش را به همراه داشته. اما اون چیزی که پارسال رو برای همه ما خاطره انگیز کرد این بود که برای اولین بار ، ترس از حاکمیت و قدرت رژیم و مزدوراش به کناری رفت و جای خودش رو به شجاعت داد . این ما بودیم که دیگه مهمترین چیز دنیا برامون فقط خودمون نبودیم . اتفاقاتی هم که این روزها توی مصر شاهدش هستیم - و به نظرم قبل از اینکه دنبال این باشیم که آیا مردم مصر و قبل از اونا تونس از ما الهام گرفتن یا نه، باید بعنوان یه کلاس آموزشی بهش نگاه کنیم و سعی کنیم ازش یاد بگیریم - برای همه ما یادآوریه این نکته اس که محل میدان مبارزه ، کف خیابونه و بس ! تا مردم نریزن وسط خیابون ، تا برای چند مدت همه چی و از جمله این کامپیوتربازی رو نزارن کنار و نرن وسط میدون ، آش همون آشه و کاسه همون کاسه ! همه دنیا دیدن که چجوری میشه ظرف تنها یک هفته نه تنها کاخ قدرت دیکتاتوری چون حسنی مبارک رو به لرزه درآورد بلکه پشت همه دیکتاتورهای منطقه از جمله سوریه و اردن و یمن و مطمئنم ایران رو به عرق سرد نشوند . بزار راحتتون کنم : تا اونجایی که به اطلاع رسانی مربوطه کامپیوتر چیز خوبیه اما نمیشه از پشت کامپیوتر انقلاب کرد ! نمیشه کمر دیکتاتور رو شکوند ! نمیشه دستها رو به هم رسوند و مشت گره کرده رو حواله صورت دیکتاتور کرد ! بقول دوستی که می گفت : توی مصر 10 نفر نشستن پشت کامپیوتر و اطلاع رسانی کردن و دنیار رو از اتفاقات خیابونها خبردار کردن و 90 نفر توی خیابون فریاد زدن و خوابیدن اما توی ایران 10 نفر باید جونشون رو به خطر بندازن تا 90 نفر ( از جمله خود من ) بشینیم پشت کامپیوتر و مقاله و تحلیل بنویسیم و به جون هم بیفتیم و انقلاب مجازی خودمون رو پیش ببریم . آره داداش ! حرفام خیلی تلخه اما افسوس و هزار افسوس که واقعیته ! به دل نگیرید ، درد دلی بود . همین

Wednesday, February 2, 2011

بالایار گرامی ! لطفاً موضوع داغ مربوط به فراخوان اعتراض در روز 14 بهمن را برگردانید

بیش از دهها لینک مربوط به فراخوان اعتراض به رژیم و همراهی با مردم آزاده مصر در سایت بالاترین موجود است . موضوع داغی هم توسط یکی از کاربران محترم در همین رابطه ایجاد شده بود که متأسفانه به دلایلی که روشن نیست حذف شد ! پرسش اینجاست که وقتی خبری با این وسعت بوجود می آید و ساعاتی بیش به ساعت 3 بعدازظهر روز پنجشنبه نمانده ، چرا باید موضوع داغ مربوطه حذف گردد . از مسئولین محترم بالاترین خواهشمندم عنایت کنند و موضوع داغ را دوباره به سر جای خود برگردانند تا کاربران بتوانند از این طریق حداکثر اطلاع رسانی لازم را انجام دهند . با امید به سرنگونی همه دیکتاتورها در غرب و شرق عالم

چقدر دیکتاتورها به هم شبیه اند

با نگاهی به وقایع جاری در مصر و مقایسه آن با آنچه پارسال در کشورمان ایران اتفاق افتاد به وجوه مشترک جالبی می رسیم :
همه دیکتاتورها کر و کور هستند .
همه دیکتاتورها قهرمان زمان صلح اند .
همه دیکتاتورها بشدت ترسو هستند .
همه دیکتاتورها بمحض اعلام کوچکترین نارضایتی مردمی به دست و پا می افتند و خودشان را به موش مردگی میزنند : یکی شان می آید و در نماز جمعه خودش را علیل و ذلیل معرفی می کند و آن یکی ادعا می کند که این آخر عمری را می خواهد در خاک کشورش بسر ببرد و همانجا بمیرد .
همه دیکتاتورها نیروهای مخفی بدون شناسنامه دارند و جرأت نمی کنند با اسم و رسم و شناسنامه خودشان با مردم در بیافتند .
همه دیکتاتورها وابسته به نیروها یا کشورهای خارجی هستند و به قصد تطمیع آنان یا برای تضمین منافع آنان دائم در حال پول دادن یا پول گرفتن هستند .
همه دیکتاتورها در زمان قدرت سایه همدیگر را با تیر می زنند اما در زمان سقوط رفیق شفیق همدیگر می شوند .
همه دیکتاتورها از نظامی ها بعنوان نزدیکترین و امین ترین اشخاص به خود استفاده می کنند .
همه دیکتاتورها با اطلاع رسانی و گردش آزاد اطلاعات مخالفند و از آن هراس دارند .
همه دیکتاتورها دیر صدای اعتراض مردم را می شنوند و هیچکدام حاضر نیستند با زبان خوش از قدرت کناره گیری کنند .
همه دیکتاتورها به مدت های طولانی حکمرانی می کنند و آن را در خانواده خود موروثی می کنند .
همه دیکتاتورها سرنوشت بدی پیدا می کنند و هیچکدام سر راحت بر سنگ گور نمی گذارند .
... اینها فقط بخشی از مشترکات دیکتاتور هاست و قطعاً وجوه مشترک بیشتری می توان در میان آنان یافت .
زنده باد آزادی