Sunday, July 31, 2011

لیست افراد ، سازمان ها ، گروهها و کشورهایی که همواره آب به آسیاب نظام دیکتاتوری ولایت فقیه می ریزند و موجبات بقای آن را فراهم می کنند

نظام ولایت فقیه با سرمایه گزاری های وحشتناک و بذل و بخشش های بی حساب پول نفت کشور و با استفاده بجا از عملکرد پدیده ها ، افراد ، سازمان ها ، گروهها و کشورهای زیر که عملاً کاری جز ریختن آب به آسیابش ندارند ، بر تداوم خود می افزاید :
1 - مذهب و اعتقادات مذهبی مردم عادی کوچه و خیابان که باعث انسداد در پیشرفت اجتماعی مدنی کشور می شود .
2 - مزدوران ، اراذل و اوباش و ساندیس خوران رژیم که در قبال دریافت حقوق های کلان به سرکوب مستقیم مردم می پردازند .
3 - کلیت روحانیت و مراجع مذهبی که یا با گرفتن حق السکوت یا با تقیه و مصلحت طلبی چشمشان را به روی جنایت های رژیم می بندند .
4 - سیاست بازان داخلی و خارجی که هدفی جز تکیه بر قدرت نداشته و ندارند و در این راه از هیچ کاری ابا ندارند .
5 - اصلاح طلبان حکومتی که در اصول ، هیچ تفاوتی با جنایتکاران حاضر در عرصه قدرت ندارند و هرگز در فکر منافع مردم نبوده و نیستند .
6 - دولت های وابسته منطقه نظیر افغانستان و عراق که وامدار و جیره خوار رژیم هستند .
7 - دولت های کمتر وابسته اما سیاست مدار منطقه نظیر پاکستان و ترکیه که با کارنامه دموکراسی خوبی ندارند و بقای خود را در تدام تمرکز جهان غرب بر بحث های حقوق بشری ایران می بینند .
8 - کشورهایی نظیر روسیه و چین که با چاپیدن سرمایه های این کشور در قبال حمایت های بیدریغشان در شورای امنیت به تاراج و چپاول منابع داخلی مشغولند .
9 - دولت نژادپرست اسرائیل که همواره با متشنج نگه داشتن منطقه باعث دخالت و درگیر شدن روزافزون رژیم شده و از این جریان نهایت سوءاستفاده را در راستای مظلوم نمایی می کند .
10 - کشورهای جنگ طلب که تمام تلاششان را صرف انحراف افکار عمومی جهانی از مقولات حقوق بشری به جریان هسته ای ایران ، می کنند .
11 - اپوزیسیون نمای ضعیف خارجی که مبارزه سیاسی را به ابتذال کشانده و هرگز امکان وحدت و همبستگی را بر نمی تابد .
12 - تجزیه طلب ها از نوع ترک ( آذری ) و ترکمن و بلوچ و عرب و کرد و ... که اساساً هیچ اعتقادی به دموکراسی و انتخاب آزاد مردم ایران ندارند .
13 - گروه ها و سازمانهای ایدئولوژیک نظیر مجاهدین خلق و جندالله که ضمن وابستگی شدید مالی به مراکز مشکوک خارجی ، دست به مبارزه مسلحانه زده و همواره بهانه سرکوب خواستهای بر حق آزیخواهانه مردم را در اختیار رژیم قرار می دهند .
14 - دیکتاتوری های ریز و درشت منطقه ای و فرا منطقه ای نظیر سوریه و کوبا و ونزوئلا و عربستان و ... که با وجود داشتن اختلافات عمده در منش سیاسی و اعتقادات ایدئولوژیک با رژیم آخوندی حاکم بر ایران ، حداقل بر سر امر سرکوب مردم همواره اشتراک نظر داشته و در این راستا از گرفتن و ارائه هیچ کمکی فروگزار نکرده و نمی کنند .
15 - انسان های ساده لوح و منفعت طلب که در زندگی گیاهی شان ، به هیچ چیزی غیر از منافع شخصی و خوشگذرانی های مقطعی نمی اندیشند .
...
به نظر می آید این لیست محدود به همینجا نبوده و لازم است توسط شما تکمیل گردد .
در خاتمه لازم می دانم یادآوری کنم که با همزمان با توسعه این لیست ، دامنه مبارزه آزادیخواهان واقعی گسترده تر و گسترده تر شده و جبهه های متعددی بر روی مبارزان راه آزادی ایران گشوده خواهد شد .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران دموکرات

جمهوری اسلامی و اسرائیل تنها دولت هایی هستند که از تحولات دموکراتیک در منطقه در هراسند

با ادامه تحولات دموکراتیک و سرنگونی رژیم های دیکتاتوری در منطقه ، تنها دو رژیم هستند که از نتایج این تحولات در هراسند : رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه و اسرائیل !
برای این هراس نیز ، هر کدام از این نظام ها نیز دلائل خاص خود را دارند :
دولت اسرائیل که مدت هاست خود را بعنوان تنها دموکراسی در منطقه خاور میانه معرفی می کند همه گاه از ناحیه وجود نظامهای دیکتاتوری در منطقه سود برده است ، از یک طرف بدلیل اینکه این نظامهای دیکتاتوری ، با بستن گلوی مردم و خفه کردن هر صدای مخالفی ، همواره با معرفی کردن اسرائیل بعنوان دشمن اصلی ملت خود ! دست به اقدامات تروریستی پشت پرده زده و با ناامن جلوه دادن منطقه امکان توجیه عملیات نظامی و قتل عام مردم بدبخت فلسطین را برای اسرائیل مهیا کرده اند و از طرف دیگر این رژیم ها همواره در خفا با اسرائیل نرد عشق باخته اند و در قبال دادن تضمینات امنیتی در مرزهای خود ، دولت اسرائیل را در ادامه جنایاتش به حال خود رها کرده و به او این اجازه را داده اند تا با تأکید بر همان داستان قدیمی تنها حکومت دموکراتیک در منطقه برای خود اعتبار و آبروی جهانی کسب کرده و از حمایت کشورهای غربی برخوردار شود . به این دلائل و - احتمالاً - دلائل عدیده دیگر است که با افزایش موج نارضایتی عمومی در منطقه ، اسرائیل دیگر احساس امنیت نمی کند چرا که در هراس است که در بستر یک نظام دموکراتیک در کشورهایی نظیر مصر و سوریه ، مردم بتوانند با دلائل منطقی ، روند فعلی تحولات در فلسطین را به چالش کشیده و با فشار بر مجامع جهانی ، اسرائیل را وادار به پذیرش تعهدات بین المللی خویش کرده و او را به پشت مرزهای سال 67 برگردانده و غائله را تمام کنند .
و اما نظام ولایت فقیه در ایران !
این نظام نیز که خود در صدر رژیم های دیکتاتوری در جهان است ، از آن در هراس است که تحولات موجود در کشورهای منطقه بتواند مردم ایران را دوباره به صحنه آورده و موجودیتش را در معرض خطر قرار دهند . تأثیر متقابلی که اعتراضات مردمی در کشورهای مختلف بر روی هم می گذارند هیچگاه از نظر حاکمان نظام ولایت فقیه ( یا همان باصطلاح جمهوری اسلامی ) پنهان نبوده و نخواهد بود و دقیقاً به همین دلیل است که این روزها - و به رغم کشتار مردم در شهرهای مختلف سوریه - هیچ خبری از این جنایات در رسانه های وابسته به رژیم منعکس نمی شود ، تو گویی انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است . رژیم خوب می داند که پایان عمر اینگونه نظامها در جهان و در منطقه نزدیک است و دیر نیست روزی که در پی دیکتاتورانی چون بن علی و مبارک و علی عبدالله صالح و قذافی و بشار اسد و ... ، خامنه ای و نظام ولایت فقیه نیز به زباله دانی تاریخ انداخته شود .
اینجاست که می بینیم چگونه منافع دو رژیم جمهوری اسلامی و اسرائیل ، به رغم همه دشمنی های ظاهری ، بر هم منطبق شده و تحولات سوریه را بر نمی تابند .
آینده ، بزودی بر همگان روشن خواهد کرد که عمر رژیم های واپس گرا و ایدئولوژیک چه از نوع اسرائیلی آن و چه از نوع ولایت فقیهی اش به اتمام رسیده است و دیر یا زود ، آرامش به منطقه باز خواهد گشت . در این میان تکلیف گروههای تروریستی وابسته چون حزب الله لبنان و حماس که نان خود را همواره به خون مردم بیگناه منطقه آغشته کرده و بر طبل خشونت کوبیده اند و هرگز در راه صلح قدم برنداشته اند ، روشن خواهد شد .
زنده باد آزادی
پانیده باد ایران آزاد

Thursday, July 28, 2011

حتا مسیحیان هم در نماز جمعه سوریه شرکت می کنند

یک زن فعال سیاسی در مصاحبه با برنامه افق صدای آمریکا : حتا مسیحیان هم در نماز جمعه سوریه شرکت می کنند
به این جمله بیندیشید و ببینید چه پیامی از آن می گیرید

Monday, July 25, 2011

بدردبخور ترین جمله ای که خمینی در تمام طول عمرش گفت : نظامیان در سیاست دخالت نکنند !

در طول ده سال اول رژیم ، خمینی حرفهای زیادی زد و به مناسبتهای مختلفی اظهار نظر کرد .
به باور من اگر قرار باشد که از میان آن همه اظهارنظرها ( که در قالب وصیتنامه خمینی ثبت و ظبط شده اند ) یک جمله بدردبخور را انتخاب کنیم ، به موضوع مربوط به دخالت نظامیان در امر سیاست می رسیم . آنجا که خمینی گفت :
" نه تنها وصیت اكید من به قوای مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام ،عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها است به آن عمل نمایند؛ وقوای مسلح مطلقاً ، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند.
در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است ،دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است كه اگر قوای مسلح ، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد،برخلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب واردشوند كه - بی اشكال به تباهی كشیده می شوند - و یا در بازیهای سیاسی واردشوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند. و بر رهبر و شورای رهبری است كه باقاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا كشور از آسیب در امان باشد. "
حال می بینیم علیرغم صراحت آشکاری که در این عبارت هست ، مدعیان پیروی راه خمینی ، تا چه اندازه به توصیه های خمینی که ادعای پیروی راهش را دارند عمل می کنند

در کشوری که اداره کنندگانش یا مالیخولیایی هستند یا جنایتکار! تجاوز گروهی و قتل خیابانی و کودک آزاری و ... جای تعجب است ؟

این روزها کشور بیچاره ما ، بقول معروف : گل بود و هر روز به سبزه ای جدید آراسته می شود !
یا به تعبیری زیباتر : هر دم از این باغ بری می رسد ، تازه تر از تازه تری می رسد !
روزی نیست که شاهد خبری در مورد قتل خیابانی ، تجاوز گروهی به جان و مال و ناموس مردم ، کودک آزاری ، اسید پاشی ، چاقو کشی ، اعدام خیابانی و و و نباشیم !
این عوارض اجتماعی چیزی نیستند به جز نتیجه مستقیم سالها حاکمیت کسانی که یا به مالیخولیا دچارند یا جنایتکاری بالفطره و بی رحمند ، یا دروغگو و کلاش اند یا دزد و چپاولگر جان و مال و ناموس مردم !
براستی در کشوری که :
- رهبرش علی خامنه ای مالیخولیایی
- رئیس جمهور کودتایی اش احمدی نژاد دیوانه و دروغگو و ناقص العقل
- نماینده و رئیس مجلسش امثال رسایی و حسینیان و نظری و علی لاریجانی ، این دزدان و بی غیرتان و مزدوران
- رئیس قوه قضائیه و قضاتش امثال لاریجانی دلقک مآب کاسه لیس دستبوس و محسنی اژه ای و مرتضوی جنایتکار و روانی
- رئیس شورای نگهبانش جنتی بیسواد و تاریخ مصرف گذشته
- امام جمعه اش احمد خاتمی ، این گاو به تمام معنا
- مسئولین دستگاههای نظامی و انتظامی اش امثال فیروزآبادی و جعفری و رادان و احمدی مقدم و نقدی و ... که مظاهر حماقت و سبعیت اند و وجودشان اسباب ناامنی خلق است
- و مسئولین و دست اندرکاران حکومتی و دولتی اش امثال رحیمی و مشایی و کردان و علی آبادی و غیره و غیره که کاری جز جعل و
حقه بازی و دزدی و غارت اموال و آبروریزی ندارند .
هستند ، دیگر از مردم بدبخت و فلک زده کوچه و خیابان که همیشه با فقر و اعتیاد و بیکاری و ناامنی و جنگ و خشونت و عزا و حقه و دروغ و فحشا و زندان و تجاوز و قتل و اعدام و خشونت سیستماتیک دولتی ... دست به گریبانند ، چه انتظاری می رود ؟
براستی در کشوری که اداره کنندگانش یا مالیخولیایی هستند یا جنایتکار! تجاوز گروهی و قتل خیابانی و کودک آزاری و ... جای تعجب است ؟

Thursday, July 21, 2011

روسیه در پاسخ خوش خدمتی ای که سال 88 را به دولت کودتایی کرد، یک تو دهنی جانانه از احمدی نژاد خورد. نوش جانش

امروز احمدی نژاد پاسخ درخوری به خوش خدمتی روسیه داد . احمدی نژاد که در جریان یکی دیگر از خیمه شب بازی های پوپولیستی اش تحت عنوان سفرهای استانی ، در کرمان بسر می برد در پاسخ به پیشنهاد روسیه مبنی بر همکاری گام به گام جهان غرب با نظام ولایت فقیه ( جمهوری اسلامی ) در راستای حل بحران اتمی رژیم ، گفت : جمهوری اسلامی گام خود را در قالب همکاری با آژانس برداشته است و اینک نوبت دیگران است که گام خود را بردارند ! بعید می دانم که احمدی نژاد منظور روسیه را از این پیشنهاد نگرفته باشد و نداند که بنا بر پیشنهاد روسیه ، این جمهوری اسلامی است که باید گام اول را در راستای شفاف سازی فعالیت های اتمی مشکوکش بردارد اما مطابق معمول با انحراف افکار عمومی ، دقیقاً بر خلاف نیت اصلی کشور دوست و برادرش روسیه عمل کرد و خود را به نفهمی زد . صرف نظر از پیامدها و عواقب این اظهارات احمدی نژاد که قطعاً واکنش منفی کشورهای درگیر در بحران هسته ای را بدنبال خواهد داشت از یک بابت خوشحالم : روسیه پاسخ خوش خدمتی خود را در بر سر کار آوردن دولت کودتایی و حمایت های عجیب و غریب خود را از این رژیم بصورت یک تودهنی محکم دریافت کرد و اعتبار جهانی اش را بیش از پیش از دست داد . این باید درس عبرتی باشد برای سایر دولتهایی که تنها به انگیزه منافع مالی و اقتصادی خود با حکومت های دیکتاتوری عقد اخوت می بندند و با پشت پا زدن به خواست مردمی این کشورها ، همکاری ملل را در پای همکاری دولت ها قربانی می کنند . قطعاً در آینده یک ایران آزاد ، سابقه سیاه رژیم روسیه از یادها نخواهد رفت و آنجاست که دولت هایی نظیر روسیه باید در قبال از دست دادن مزایای همزیستی با کشورهای منطقه ، به افکار عمومی خود پاسخگو باشند .

Wednesday, July 20, 2011

بدبختی ما زمانی شروع شد که شعار غیر ایرانی " الله اکبر " را جایگزین "اعلام هویت ملی" مان کردیم

لطفاً به کسی برنخورد ... با شما درد دلی دارم : من هم مانند شما درد کشیده تمام این سالهای رنج و بدبختی هستم . آنچه را هم در عنوان این مطلب نوشته ام به قضایای دیروز و امروز بر نمی گردد . ریشه ای حداقل 33 ساله دارد . یعنی همان زمان که پدران و مادران ما بدون آنکه بدانند چه نمی خواهند و چه می خواهند کور کورانه به خیابان ریختند و نظامی را جایگزین نظامی دیگر کردند . نظامی که در همان ابتدای راه ، ابتدایی ترین حقوق انسانی شان را در قالب ولایت فقیه و تقلید و پیروی از رهبر و ... به هیچ انگاشت و با تکیه بر شرایط روز و سوءاستفاده از فرصت طلایی ای که جنگ در اختیارش گذاشته بود ، پایه های موجودیت منحوسش را هر روز محکمتر و محکمتر کرد . و عجبا که ما هنوز هم بجای تکیه بر هویت ملی خودمان که ریشه در گوشت و پوست و استخوان مان دارد ، و بجای فریاد کردن شعارهایی با مضمون نابودی دیکتاتور و آزادی و دموکراسی ( چنانچه در همه جای دنیا مرسوم است ) فقط به شعار " الله اکبر " بسنده کرده ایم و غافلیم که شخص دیکتاتور و نوکران و عوامل و مزدورانش بیش از ما به این شعار تکیه دارند و آن را تکرار می کنند .
خوب است که همیشه بدانیم داریم چه کار می کنیم !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Tuesday, July 19, 2011

چهارده مشخصه ی فاشيسم

چهارده مشخصه ی فاشيسم

مطالب زير برگرفته از مقاله دکتر لاورنس بريت با عنوان "کسی اينجا فاشيسته؟" که در مجله "فری انکوری" (جستار آزاد) در بهار 2003 چاپ شده، می باشد

ايشان بر اساس تحقيق روی نظامهای تحت رهبری هيتلر (آلمان)، موسيلينی (ايتاليا)، فرانکو (اسپانيا)، سوهارتو (اندونزی) و حکومتهای بعضی از کشورهای آمريکای لاتين، به 14 مشخصه مشترک تعريف کننده ی اين حکومتها می رسد

اين چهارده مشخصه بشرح زير است:

From, Fascism Anyone?, Lawrence Britt, Free

Inquiry, Spring 2003, page 20.

1- ملی گرايی، پررنگ، نمادين و هميشگی

1. Powerful and Continuing Nationalism - Fascist

regimes tend to make constant use of patriotic mottos,

slogans, symbols, songs, and other paraphernalia.
Flags are seen everywhere, as are flag symbols on
clothing and in public displays.

2- تحقير و چشمپوشی از حقوق بشر

2. Disdain for the Recognition of Human Rights -
Because of fear of enemies and the need for security,
the people in fascist regimes are persuaded that human
rights can be ignored in certain cases because
of "need." The people tend to look the other way or
even approve of torture, summary executions,
assassinations, long incarcerations of prisoners, etc.

3- تاکيد بر دشمن (داخلی/خارجی) عاملی برای اتحاد دادن

3. Identification of Enemies/Scapegoats as a Unifying
Cause
- The people are rallied into a unifying
patriotic frenzy over the need to eliminate a
perceived common threat or foe: racial , ethnic or
religious minorities; liberals; communists;
socialists, terrorists, etc.

4- برتری و تسلط نيروهای نظامی

4. Supremacy of the Military - Even when there are
widespread domestic problems, the military is given a
disproportionate amount of government funding, and the
domestic agenda is neglected. Soldiers and military
service are glamorized.

5- شيوع تبعيض جنسيتی

5. Rampant Sexism - The governments of fascist nations
tend to be almost exclusively male-dominated. Under
fascist regimes, traditional gender roles are made
more rigid. Opposition to abortion is high, as is
homophobia and anti-gay legislation and national
policy.

6- رسانه عمومی تحت کنترل حاکميت

6. Controlled Mass Media - Sometimes to media is
directly controlled by the government, but in other
cases, the media is indirectly controlled by
government regulation, or sympathetic media
spokespeople and executives. Censorship, especially in
war time, is very common.

7- حساسيت شديد در مورد امنيت ملی

7. Obsession with National Security - Fear is used as
a motivational tool by the government over the masses.

8- درهمپيچيدگی دين با حکومت

8. Religion and Government are Intertwined -
Governments in fascist nations tend to use the most
common religion in the nation as a tool to manipulate
public opinion. Religious rhetoric and terminology is
common from government leaders, even when the major
tenets of the religion are diametrically opposed to
the government's policies or actions.

9- حمايت از نيروهای صنعتی-تجاری وابسته

9. Corporate Power is Protected - The industrial and
business aristocracy of a fascist nation often are the
ones who put the government leaders into power,
creating a mutually beneficial business/government
relationship and power elite.

10- سرکوب نيروی کار (تشکلهای کارگری، کارمندی، اصناف و ...)

10. Labor Power is Suppressed - Because the organizing
power of labor is the only real threat to a fascist
government, labor unions are either eliminated
entirely, or are severely suppressed .

11- تحقير روشنفکری و هنر

11. Disdain for Intellectuals and the Arts - Fascist
nations tend to promote and tolerate open hostility to
higher education, and academia. It is not uncommon
for professors and other academics to be censored or
even arrested. Free __expression in the arts is openly
attacked, and governments often refuse to fund the
arts.

12- وسواس و حساسيت در مورد جرائم و مجازات

12. Obsession with Crime and Punishment - Under
fascist regimes, the police are given almost limitless
power to enforce laws. The people are often willing to
overlook police abuses and even forego civil liberties
in the name of patriotism. There is often a national
police force with virtually unlimited power in fascist
nations.

13- شيوع فساد و فاميلبازی

13. Rampant Cronyism and Corruption - Fascist regimes
almost always are governed by groups of friends and
associates who appoint each other to government
positions and use governmental power and authority to
protect their friends from accountability. It is not
uncommon in fascist regimes for national resources and
even treasures to be appropriated or even outright
stolen by government leaders.

14- انتخابات دروغين

14. Fraudulent Elections - Sometimes elections in
fascist nations are a complete sham. Other times
elections are manipulated by smear campaigns against
or even assassination of opposition candidates,
use of legislation to control voting numbers or
political district boundaries, and manipulation of the
media. Fascist nations also typically use their
judiciaries to manipulate or control elections.

از خود خامنه ای گرفته تا ناچیزترین سگان آستان ولایت! میزان مردمی بودن خود را با موسوی و کروبی به مقایسه بگذارید

خطاب به خامنه ای و عوامل و مزدوران و سگان کاسه لیس آستان ولایتش می گویم :
این روزها که در خلاء آزادی رقیبان تان فریاد "هل من مبارز" سر داده اید و نسخه عدم صلاحیت برای این و آن صادر می کنید و خود را باصطلاح نماینده و منتخب مردم می دانید ، اگر جرأت دارید ، یک بار - فقط یک بار - تعداد طرفداران تان را که فکر می کنید اندیشه شما را دنبال می کنند و پشت سر شما ایستاده اند ، با آقایان مهندس موسوی و شیخ شجاع کروبی به مسابقه و مقایسه بگذارید !
مگر شما مدعی اکثریت و - از آن مهمتر ، حقانیت - نیستید ؟ مگر اندیشه و منش سیاسی خود را برتر از دیگران نمی دانید ؟ مگر اعتقاد ندارید که هر آنچه شما می گویید و می کنید همان است که " مردم شهید پرور " ! می خواهند ؟ خوب ! این گوی و این میدان . بگذارید امثال این بزرگواران در یک نمایش مردمی رد صلاحیت شوند . بگذارید همه دنیا ببیند و بداند که شما برحق ترین و صالح ترین افراد برای حکمرانی و حکمروایی در کشورهستید . مطمئن باشید اگر روزی فرا رسد که در یک فضای آزاد و امن ( و نه امنیتی ) اکثریت - حتا - نسبی مردم ایران به ندای شما پاسخ مثبت داده و طرفداری شان را از شما نشان دهند ، همه مشکلات حل خواهد شد . دیگر هیچ دولتی حق تحریم شما را نخواهد داشت ، دیگر نیازی به بمب اتم نخواهید داشت ، دیگر بازرس ویژه حقوق بشر برایتان تعیین نخواهند کرد ، دیگر نیازی به تهدید این کشور و آن کشور پیدا نخواهید کرد و از همه مهمتر دیگر مجبور نخواهید بود هر روز و هر روز قدرت پوشالی تان را به زور سرنیزه و حبس و زندان و شکنجه و تجاوز و اعدام و طرح های عفاف و امنیت اخلاقی و غیره به مردمی که پشتیبان و طرفدارتان هستند ، یادآوری کنید .
برای جلوگیری از بروز هر گونه سوء تفاهم احتمالی ، باز هم می گویم : خطابم در این پیام ، خود خامنه ای است و همه کسانی که در مناسب ریز و درشت اجرایی و قضا و قانونگذاری و ... جا خوش کرده اند : امثال احمد خاتمی ، جنتی ، امامان جمعه ، نمایندگان مجلس بویژه آنانکه زیادی ابراز وجود می کنند از قبیل علی مطهری و کواکبیان و غیره ، دولتیان و سپاهیان و نظامیان و اعضای احزاب ریز و درشت و خلق الساعه و صد البته برادران مافیایی لاریجانی .
بقول معروف : این گوی و این میدان
تا که رسوا بشود هر که در او غش باشد

Monday, July 18, 2011

آقای علی مطهری،وکیل الدوله محترم! رد صلاحیت توسط نظام ولایت فقیه، مدال افتخاری است که برازنده هر ناکسی نیست

گویا آقای علی مطهری دوباره دچار توهم شده و پیشاپیش دستورالعمل رد صلاحیت آقایان مهنس موسوی و شیخ شجاع مهدی کروبی را به شورای نگهبان ابلاغ کرده اند !
لازم است مطلبی را به ایشان گوشزد کنم :
آقای علی مطهری ، وکیل الدوله محترم !
اگر چه شورای نگهبان برای رد صلاحیت هیچ کسی منتظر ابلاغ دستوالعمل از جانب شما نمی ماند و ای بسا خود شما هم بدلیل یاوه گویی بیش از حد گرفتار همین رد صلاحیت شوید اما لازم است بدانید که این الآن سالهاست که " رد صلاحیت شدن از جانب شورای نگهبان " بسان مدال افتخاری است که زیبنده حق پویان و حق طلبان می شود و این مهم از چشم مردم پنهان نمانده است . ضمناً این را هم بدانید که اگر کسی بتواند از صافی شورای نگهبان رد شده و منتصب آن شورا واقع شود باید در فردای ایران آزاد پاسخگو باشد که بدر مقابل کدام خوش خدمتی توانست مورد قبول جنتی دیوانه قرار گیرد !
بعلاوه ، این را هم بدانید که نفس این جمله که " شورای نگهبان باید همه اصلاح طلبان را بغیر از موسوی و کروبی رد صلاحیت کند " ( نقل به مضمون ) دارای اشکال منطقی است ، بدین ترتیب که شما امر اصلاح طلب بودن را برای موسوی و کروبی پذیرفته اید و خواهان رد صلاحیت آنان گشته اید ! تنها معنی این بیان چیزی نیست جز رد اصلاح طلبی !
مطمئن باشید بزودی روزی خواهد رسید که همگان در پیشگاه عدالت راستین پاسخگو خوهیم بود از جمله شخص شما که تنها به اعتبار نام پدر و نفوذ شوهرخواهرتان ( علی لاریجانی ) بر مسندی نشسته اید که با هیچ معیاری مناسب قد و قواره شما نیست .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Thursday, July 14, 2011

مجموعه ارزیابی ها ، واکنش ها و اظهار نظرها در مورد مصاحبه مجتبی واحدی با سایت بالاترین

در پی مصاحبه دیشب بالاترین با آقای مجتبی واحدی و بنا به درخواست شخص ایشان ،از همه خوانندگان و کاربران سایت خواهشمندم نظرات و ارزیابی خودشان را از مجموعه این مصاحبه در ذیل این نوشتار ( وبلاگ - مخصوص خوانندگان غیر عضو ) یا لینک منعکس فرمایند . بدیهی است این نظرات توسط شخص آقای واحدی و نیز مدیریت سایت بالاترین مطالعه خواهد .
ضمناً این مصاحبه را در دوقسمت و در لینک های زیر می توانید ببینید :
قسمت اول
http://www.livestream.com/balalive/video?clipId=pla_04c3c8ed-2653-4e45-bc9a-fa91464797d5&utm_source=lslibrary&utm_medium=ui-thumb
قسمت دوم
http://www.livestream.com/balalive/video?clipId=pla_af279697-31ac-4674-ab98-ebca9d0d96cf&utm_source=lslibrary&utm_medium=ui-thumb
با سپاس از شما

بالاترین گرامی ! با سپاس ، لطفاً مصاحبه پنجشنبه شب با آقای مجتبی واحدی را بر روی سایت یوتیوب هم منتشر کنید

مسئولین محترم سایت بالاترین ،
با درود و سپاس از اطلاع رسانی و زحمتی که برای ارتباط هر چه بیشتر کاربران با صاحبنظران و فعالین سیاسی کشورمان متحمل می شوید .
از شما خواهش می کنم اگر برایتان امکان پذیر است عین مصاحبه انجام شده با آقای مجتبی واحدی مشاور ارشد آقای کروبی را که پنجشنبه شب پخش شد ، بر روی سایت یوتیوب نیز منتشر کنید . بدیهی است با توجه به اختلاف زمانی موجود در مناطق مختلف دنیا ، همه هم میهنان موفق به دیدن این مصاحبه ارزشمند نشده اند .
با آرزوی سربلندی روزافزون شما - ارادتمند : یک کاربر سایت

Tuesday, July 12, 2011

خامنه ای ! چند سال می خواهی موسوی و کروبی را در حصر و حبس نگه داری ؟

خامنه ای !
رهبر خودخوانده !
ولی امر دو - سه هزار نفر !
نزدیک به پنج ماه از حصر و حبس خانگی موسوی و کروبی می گذرد .
با این حال ، آنان نه تنها از خاطر مردم پاک نشدند بلکه هر روز بر تعداد هواداران و پیروانشان افزوده می شود .
هر روز که می گذرد موسوی و کروبی از آرمان اولیه خودشان که همانا حفظ اندک آبروی باقی مانده نظام بود بیشتر و بیشتر فاصله می گیرند .
هر روز که می گذرد ، نابودی تو و نظام تحت فرمانت از یک طرف و پیروزی کسانی که پایبند به حقوق انسانی مردم هستند از طرف دیگر ، محتمل تر می شود .
خامنه ای !
تو بهتر از هر کس می دانی که راه فراری نیست . امثال تو ، در منطقه ، یکی پس از دیگری غزل خداحافظی را می خوانند و به چنگال عدالت مردمی می افتند . بن علی و مبارک و عبدالله صالح که در جنایت و فساد به گرد پای تو هم نمی رسیدند ، رفتند . قذافی با آن همه کبکبه و دبدبه اش این روزها به دنبال سوراخ موشی است تا این روزهای پایان عمر ننگینش را از چنگال عدالت بدر رود ، آرزویی محال که هرگز اتفاق نخواهد افتاد ! بشار هم که قبای دیکتاتوری بشدت برایش گشاد است ، همین روزهاست که به سرنوشت دردناکی دچار آید . بقیه هم در صف چنگال عدالت هستند و دیر یا زود گرفتار خواهند آمد .
خامنه ای !
تو بهتر از هر کس می دانی که داری راه به ترکستان می روی و روزبروز سرنوشتت را دردناکتر و غم انگیز تر خواهی کرد . می دانی که با تکیه بر مشتی اراذل و اوباش و مزدور کاسه لیس نمی توان راه فراری از این سرنوشت محتوم پیدا کرد . این واقعیت را هم خوب می دانی که با تکیه بر فاسدترین ، بیسواد ترین و بی اصل و نسب ترین مردان تاریخ جمهوری اسلامی که بر قوای سه گانه و سایر ارکان نظامت مستقر کرده ای ، شاید بتوانی چند صباحی - به دروغ و تنها با تکیه بر دستگاه تبلیغاتی ات - جان به در بری اما اینها فقط دولت مستعجل است که بزودی فرو خواهد ریخت .
خامنه ای !
پرسشی دارم :
چند سال می خواهی موسوی را ، کروبی را و زندانیان شجاع سیاسی را در حبس نگه داری ؟ چند سال مهلت می خواهی ؟ چه چیزی را می خواهی از حافظه مردم پاک کنی ؟ ولی مگر می شود ؟ مگر می توان صحنه بازی را عوض کرد ؟ مگر می توان یک شبه به مردم گفت که نه خانی آمده است و نه خانی رفته است و همه چیز بر وفق مراد است ؟ مگر می شود ؟ می خواهی همه شان را بکشی ؟ بکش ! اما باز هم می گویم : نمی شود !
مطمئن باش نمی شود . یعنی اصلاً امکان پذیر نیست !
منتظر روزی باش که هم خودت و هم همه عروسک های خیمه شب بازی ات ، دربدر بدنبال سوراخی می گردید که جان ناقابلتان را حفظ کند ! مطمئنم این یکی هم نمی شود !
شک ندارم که بزودی سپیده آزادی در ایران هم رخ خواهد نمود و همه شما شب پرستان به قعر تاریخ سقوط خواهید کرد !
زنده باد آزادی .
پاینده باد ایران همیشه جاوید

انتخابات آزاد ، شیشه عمر نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی است و کسی نیست که این را نداند

جمهوری اسلامی ، خود بهتر از هر کس می داند که با برگزاری اولین انتخابات آزاد ( بمعنای واقعی و عرفی آن ) طومارش در هم پیچیده خواهد شد بنابراین به هیچ عنوان تن به برگزاری چنین انتخاباتی نخواهد داد ! از آنطرف ، همه کسانی که برای شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی شرط تعیین می کنند ، نیز می دانند که این کار - به تعبیر علما ! - موقوف به محال کردن است ، یعنی چنین اتفاقی در عالم واقع هرگز نخواهد داد . تنها بهره ای که از این فرآیند ممکن است نصیب کسی شود این است که چند ماه دیگر نیز به طول عمر ننگین این نظام افزوده شود و برای مدتی مردم بیچاره در میانه این های و هوی های سیاسی گیج و گنگ شده و دست آخر نیز هیچ چیزی عایدشان نشود . ایکاش اهل سیاست ( بخصوص از نوع اصلاح طلب داخلی آن ) ذره ای به خود می آمد و به جای وقت تلف کردن ، با جرأت و شهامت به مردم می گفت که شرکت در انتخابات تحت نظر رژیم هیچ تغییری در معادلات قدرت نظام به نفع مردم ایجاد نخواهد کرد .
والسلام

Sunday, July 10, 2011

پاک گیج شدم : بالاخره مشکل اصلی ما کجاست ؟ خامنه ای و جمهوری اسلامی یا رجوی ها و سازمان مجاهدین !؟

چندی است به هر وبسایتی سر میزنی موجی از حملات لفظی و ... به سازمان مجاهدین و رجوی ها و ... می بینی ! برای من بسیار تعجب آور است آن هم دقیقاً این روزها که جمهوری اسلامی در یکی از بدترین مراحل تاریخ موجودیت نامبارکش بسر می برد : اختلافات داخلی ، اوضاع وخیم اقتصادی ، فشار روزافزون بر مردم و جوانان به بهانه های متعدد و اوضاع قاراشمیش رژیم در صحنه های منطقه ای و بین المللی و غیره .
نمی دانم ، ما واقعاً سوراخ دعا را گم کرده ایم یا خدای ناکرده افسارمان را بدست کسانی سپرده ایم که خواسته یا ناخواسته در صدد انحراف افکار عمومی ( حداقل در دنیای مجازی ) از وخامت بیش از پیش رژیم جمهوری اسلامی هستند .
هر چه هست ، مطمئناً در جهت آرمان آزادیخواهی اکثریت مردم ایران ( با هر عقیده و مسلک سیاسی ) نیست .
قصد دفاع از هیچ سازمان و گروهی در میان نیست چرا که مشخصاً عملکرد سازمان مجاهدین به بهیج عنوان قابل دفاع نیست اما توجه بیش از حد به آن هیچ کمکی به هیچ کسی نمیکند الآ به بقای جمهوری اسلامی که پیدا و ناپیدا سرمایه گزاری عظیمی در این وادی نموده است .
امیدوارم کسی پیدا شود و پاسخ این سؤال را بدهد که بالاخره دشمن اصلی ملت ما کیست ؟ جمهوری اسلامی یا سازمان مجاهدین ؟ حداقل در مقام مقایسه این دو باید پذیرفت که نسبت ، یک به میلیون است . همین

Saturday, July 9, 2011

انتخابات آزاد در ایران یعنی اینکه خامنه ای بمیرد،شورای نگهبان منحل شود و جمهوری اسلامی سقوط کند

بعنوان یک ایرانی سبز ، با آقای تاجزاده کاملاً موافقم : من فقط در یک انتخابات آزاد شرکت می کنم ! اما مشکل اینجاست که به هزار و یک دلیل منطقی ، انتخابات آزاد در ایران اتفاق نمی افتد مگر اینکه :
- خامنه ای از صحنه حذف شود .
- شورای نگهبان منحل شود .
- نظارت استصوابی از بین برود .
- بجای دولت کودتایی ، یک سری آدم حسابی انتخابات را برگزار کنند .
و و و ...
- خلاصه اینکه جمهوری اسلامی سقوط کند .
اینها شرایط من برای سرکت در هر انتخابات دیگر در ایران است !
ضمناً این را هم می دانم که آزادی ایران هرگز از مسیر یک انقلاب دیگر نمی گذرد منتهی مشکل اینجاست که اپیدا کنیم که اول تخم مرغ بوده یا مرغ !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Thursday, July 7, 2011

راستی از قهرمانان ملی ! شهرام امیری ، علی وکیلی راد و سردار مدحی چه خبر ؟

ظرف یک سال گذشته جمهوری اسلامی با سلام و صلوات و بوق و کرنای فراوان از سه نفر استقبال سنگین بعمل آورد :
شهرام امیری ( دانشمند اتمی ! )
علی وکیلی راد ( قاتل زنده یاد شاپور بختیار )
و این اواخر سردار محمد رضا مدحی ( مأمور زبده اطلاعاتی رژیم )
سؤالی که برای من و احتمالاً میلیونها نفر از هم میهنانم پیش می آید این است که راستی این آقایان الآن کجا هستند ؟ زنده اند ؟ سالم اند ؟ در کدام بخش مملکت از خدمات این آقایان بهره برداری می شود ؟ یا اینکه ... !؟
بالآخره این افراد زیاد می دانستند و در رژیمی با مختصات جمهوری اسلامی شما اگر زیاد بدانی ( بیشتر از قالب خودت ! ) حسابت با کرام الکاتبین است !
به هر حال آن همه غوغا و اطلاع رسانی با این سکوت همخوانی ندارد ... امیدوارم حداقل این آقایان زنده باشند . همین

چرا یک گروه سیاسی "خاص" از میلیونها طرفدار خود در داخل کشور برای براندازی رژیم کمک نمی گیرد ؟

امروزه اگر از هر گروه و حزب سیاسی مخالف چمهوری اسلامی سؤال کنی خواهد گفت که میلیونها طرفدار سینه چاک در میان ایرانیان داخل کشور دارد !
از شنیدن این خبر بسیار خوشحالم اما از طرفی هم بسیار متعجبم ! چون هر چه به مغزم فشار می آورم نمی دانم چرا این گروهها و احزاب سیاسی که " ظاهراً " همیشه در راه براندازی رژیم تلاش می کنند و فریاد و عربده شان گوش فلک را کر کرده است ، برای امر براندازی حکومت از آن میلیونها طرفدار داخلی شان یاری نمی جویند و کار را یکسره نمی کنند ؟
ایکاش یکی پیدا می شد و یک پاسخ محکمه پسند به این پرسش ساده می داد

Wednesday, July 6, 2011

آقای خاتمی ، آقای بهنود ! خسته شدم از این همه انتخاب بین بد و بدتر . خسته شدم از بازی خوردن

با نگاهی به گذشته سی ساله جمهوری اسلامی و مرور تجربه 27 ساله سیاسی اندیشی خودم ، می بینم که هرگز نبوده که ما ایرانیان هرگز نتوانسته ایم در یک فضای ازاد و دور از "آقابالاسر" دست به انتخاب بزنیم . همیشه مجبور بوده ایم بین بد و بدتر ، بد را انتخاب کنیم ! این اتفاق در تمامی انتخاباتهای ریاست جمهوری و مجلس ( البته تقریباً باستثنای دور اول هر کدام ) افتاده است و در انتخابات بیمزه شوراها نیز تکرار شده است . همیشه مجبور بوده ایم به کسانی رأی بدهیم که فکر می کرده ایم "نظر" آقا با آنان نیست و با آن دیگری است . وارد جزئیات نمی شوم چرا که می دانم همه ما از اشتباهات گذشته خود رنجوریم و از تکرار اشتباهات تاریخی مان در عذاب ! نمی خواهم به کسی بی احترامی کنم ، اما همیشه اعتقاد دارم افراد شایسته تری در جامعه بوده و هستند که متأسفانه از سوراخ های ریز صافی آقای جنتی رد نمی شوند .
روی سخنم با کسانی چون آقای خاتمی و آقای بهنود است که در پشت کلمات زیبا پنهان شده و از امر انتخاب و انتخابات ، آن هم در شرایط فعلی و بدون توجه به حتا تجربه تلخ مردم در آخرین انتخابات ، مدام بر طبل انتخابات کوبیده و تلاش می کنند که مردم را به پای صندوق رأیی بکشانند که از قبل معلوم است چه کسانی از آن بیرون می آیند چرا که نه امثال خزعلی و مهدوی و جنتی و ... مرده اند ( فقط مشکینی پرونده اش بسته شد ) و نه امام زمان به مرخصی رفته است و این دقیقاً بدین معناست که لیست مورد تأیید امام زمان از هم اکنون در جیب عبای آقای جنتی قرار دارد . البته این احتمال هم وجود دارد که مشکینی به خواب یکی از این آقایان بیاید و لیست را به آنان رد کند ! هر چیزی ممکن است .
آقایان !
شما را بخدا دست از سرمان بردارید ، خسته شدیم از این همه آلت دست این و آن شدن .
بخدا خر ما از کره گی دم نداشت

آقای خاتمی ! لطفاً برای آزادی زندانیان سیاسی دربند ، یک هفته اعتصاب غذا کنید

جناب آقای سید محمد خاتمی !
سید بزرگوار !
مگر نگفتید که زندانیان سیاسی به ناحق در اسارت نگاه داشته شده اند ؟
مگر بر اساس آموزه های دینی تان ، اعتقاد ندارید که سکوت و رضایت در مقابل ظلم ، گناه به شمار می رود ؟
مگر نوبتی هم باشد نوبت شما نیست ؟
مگر آزادی زندانیان سیاسی را جزو شروط اولیه شرکت در انتخابات قرار ندادید ؟
مگر شما خودر ا رهبر معنوی اصلاح طلبان نمی دانید ؟
اگر پاسخ به همه این پرسشها مثبت است ، خوب ! بسم الله .
این شما و این هم یک روش اجرایی مناسب و بدون خطر : برای آزادی زندانیان سیاسی بمدت یک هفته در منزل تان اعتصاب غذا کنید ، اسمش را هم روزه سیاسی یا هر چیز دیگری که می خواهید بگذارید . نگران هم نباشید ، دسترسی به همه جور امکانات پزشکی دارید بدون آنکه توسط مأموران نظام مورد ضرب و شتم واقع شوید و خطری جانتان را تهدید کند .
مطمئنم پاسخ بهتری خواهید گرفت .

Tuesday, July 5, 2011

سخنی با مجتبی واحدی : مجتبی جان ! خوب گفتی اما

جناب آقای مجتبی واحدی عزیز !
حقیقتاً خدا شما را خیر دهاد !
همیشه گفته ام و باز هم می گویم که در بسیاری موارد سطح دانش و معلومات سیاسی مخالفین جمهوری اسلامی نسبت مستقیم دارد با تعداد سالهایی که این افراد در محیط جمهوری اسلامی زیست کرده اند و با ادبیات سیاسی این مرز و بوم آشنایی دارند و شما مصداق بارز این ادعای من هستید و من از این بابت از شما سپاسگزارم !
ویدئوی شما را که در آن خطاب به آقای خاتمی سخن گفتید و اعتراض خود را نسبت به دعوت ایشان به شرکت مردم در انتخابات فرمایشی جمهوری اسلامی ، ابراز کردید دیدم و بسیار پسندیدم . بی تعارف می گویم " دم شما گرم " که جانا سخن از دهان ما می گویی !
به درستی به اساس هرم قدرت در جمهوری اسلامی تاختید و با گزاره های منطقی ثابت کردید که حتا اگر به فرض محال انتخابات آزادی هم در کشورمان اجرا شود مادام اینکه ولایت فقیه هست و رهبر هست و قدرت مطلق العنان ایشان هست کاری از پیش نمی توان برد چرا که نه قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی ظرفیت چنین "غلط کردن" هایی را دارد و نه افرادی که به مجلس راه یابند چنین جرأتی را !
مجتبی جان ! برادرم
بی تعارف بگویم : من شما را از زمانی که بعنوان مشاور عالی شیخ شجاع - کروبی - معرفی شدید ، شناختم و هنوز هم سخنان شما را بعنوان سخنان ایشان تعبیر می کنم . نمی دانم آیا شما هنوز سخنگوی رسمی ایشان هستید یا گاهی - فقط - از طرف خودتان سخن می گویید که البته اگر این چنین هم باشد باید گفت امر مبارکی است ! نمی دانم آنجه را در آن ویدئوی کذایی گفتید باید بعنوان سخنان جناب کروبی بگیرم یا بگذارم به حساب خودتان . این را لطفاً برای من مشخص کنید .
واما ...
در بحث آنچه بر سر مجلس ششم آمد همه چیز را گفتید و یک چیز را - به عمد یا سهواً - نگفتید :
به موضوع طرح اصلاح قانون مطبوعات اشاره نکردید ! چرا ؟ چرا نگفتید آن بدعت نامبارک ( حکم حکومتی ) را برای اولین بار چه کسی در صحن مجلس ششم جا انداخت و به خورد مردم و نمایندگان داد ؟ چرا ما نباید شاهد اظهار پشیمانی از کرده ای باشیم که آثار و تبعات آن مانند ابر سیاهی هنوز هم که هنوز است بر حوزه مطبوعات کشورمان از یک طرف و بر امر قانونگزاری از طرف دیگر سایه انداخته است .
شخصاً و با احترام به آن همه شجاعتها و جوانمردی ها و پایمردی های جناب کروبی ، هرگز یادم نمی رود آن روزی را که ایشان طرح ( یا لایحه ؟ اصلش یادم نیست ) اصلاح قانون مطبوعات را تنها به دلیل درخواست خامنه ای و تحت عنوان " حکم حکومتی " به کناری نهاد و سروری ایشان را بر نمایندگان مردم پذیرفت ! هنوز هم منتظرم شما - یا هر کس دیگر به نمایندگی از جناب ایشان - بیاید و عنوان کند که آن کار اشتباه محض بود و نباید اوضاع امور بر وفق مراد دیکتاتور آنگونه می رفت که رفت .
شما را به تمام مقدساتتان سوگند می دهم برای یک بار هم که شده تعارف را کنار بگذارید و بعنوان مشاور و سخنگوی رسمی ایشان بیایید و اعلام کنید که آن کار ( با هر توجیهی که در آن زمان انجام شد ) اشتباه بود و نباید آنگونه به انجام می رسید .
با تقدیم احترام !
زنده باد آزادی

Monday, July 4, 2011

لاله افتخاری سخنگوی فراکسیون زنان مجلس: خواستگارانم سر من با هم دعوا میکردند


الان یادم نیست که چند خواستگار داشتم.اما یادم هست که خیلی زیاد بودند وحتی باهم دعوا می کردند.یک بار دو تا از خواستگار هایم باهم به منزل ما رسیدند. این دو بیرون در حسابی باهم دعوا کردند. این قدر دعوای آن دو بالا گرفت که خانواده من را به هیچ کدام از انها نداد.
eftekhari.thum.bmp
مجله «همشهری ماه» در شماره مهر ماه خود مصاحبه ای خواندنی با لاله افتخاری نماینده اصولگرای مجلس داشته است
به گزارش خبر آنلاین بخش های خواندنی این مصاحبه به این شرح است:
*الان یادم نیست که چند خواستگار داشتم.اما یادم هست که خیلی زیاد بودند وحتی باهم دعوا می کردند.
*یک بار دو تا از خواستگار هایم باهم به منزل ما رسیدند.این دو بیرون در حسابی باهم دعوا کردند.
*این قدر دعوای آن دو بالا گرفت که خانواده من را به هیچ کدام از انها نداد.
*بنده با نظر خانواده ازدواج کردم وهمیشه نظر انها برای من مهم بوده است.
*شروط ازدواج من ایمان ساده زیستی و ولایتمداری بود.
* در کنار شرایطی از قبیل ادامه تحصیل دختران وعدم تمکن مالی بسیاری از پسران، حاکم شدن دیدگاه های جهانی فمنیستی در جامعه نیز از عوامل اصلی افزایش سن ازدواج در دختران شده است.
*مهم ترین راه برای افزایش ازدواج در جامعه، تولید شغل است.
*پدیده چندهمسری در جامعه وجود دارد. ما در لایحه خانوداه خواهان ساماندهی این مساله بودیم.

Sunday, July 3, 2011

براستی روی سخن اعتصاب غذا کنندگان با که بود ؟ حاکمیت یا ما مردم !؟

الحمدلله به خیر گذشت و کسی نمرد !
این جمله ، نتیجه آن همه پایمردی دوازده مرد آزاده ای شد که بمدت بیش از دو هفته اعتصاب غذا کردند و جان خود را به خطر انداختند .
همین !
ظاهراً ماجرا به خوبی و خوشی تمام شد و بقول معروف " آب هم از آب تکان نخورد " !
پرسش اینجاست که در این میان ، اما ، ما چه کردیم ؟
آیا غیر از این بود که از گوشه و کنار دنیا برایشان پیام فرستادیم که اعتصاب غذایتان را بشکنید و جان خودتان را به خطر نیندازید ؟
یا اینکه حداکثر هم در جمعیت های پنجاه و صد نفره به تجمعات حمایتی رفتیم و نشان دادیم که تعدادمان بعد از دو سال بشدت آب رفته است !؟
همین و بس .
به باور من کاری که می بایست انجام می دادیم و نکردیم این بود که از خود بپرسیم براستی اینان برای چه اعتصاب غذا کرده اند و چه پیامی دارند و مخاطبانشان کیست ؟
روی سخنشان براستی با کیست ؟ با حاکمیت یا با خود ما !؟
آیا واقعاً روی سخنشان با حاکمیتی که سالهاست به همه جهانیان نشان داده است که مقید به هیچ آئین و قانونی نیست ؟
با حاکمیتی که نشان داده است تنها چیزی که برایش حتا به اندازه پشیزی هم ارزش ندارد ، جان آدمیان است ؟
با حاکمیتی که هرگز زبان خوش سرش نشده و نمی شود ؟
با حاکمیتی که سابقه کشتن چندین هزار نفر از فرزندان این آب و خاک را در فاصله ای کمتر از یک ماه دارد ؟
براستی آیا با خود اندیشیدیم که جمهوری اسلامی حتا ککش هم نمی گزد اگر آزادمردان ما در اثر اعتصاب غذا جان خود را از دست دهند ؟
اگر اینگونه است - که به گمانم هست - پس چه فایده از اعتصاب غذا ؟
آیا روی سخنشان با ما نبود ؟ با ما مردم ؟
آیا نخواستند به ما یادآوری کنند که بخاطر همان راهی به محبس افتاده اند که ما نیز پوینده اش هستیم ؟
آیا منظورشان این نبود که به ما یادآوری کنند که هستند و مانند ما زندگی و آینده فرزندانشان را دوست دارند و قرار نیست که فقط روحشان شاهد پیروزی ما باشد ؟
آیا هدفشان از آن اعتصاب غذای طولانی و مرگبار خرده گیری بردوستان و یاران و همرزمان و همسنگرانشان سابقشان که گوشه عافیت و کنج عزلت گزیده اند ، نبود ؟ همان دوستانی که این روزها تمام تلاش شان این است که تنور انتخاباتی رژیم را گرمتر و گرمتر کنند ؟
آیا کسی پیام را دریافت کرد ؟
آیا گوش شنوایی برای گلایه دردمندانه شان هست ؟

Saturday, July 2, 2011

آقای خاتمی، ایکاش بجای تشویق مردم به شرکت در انتخابات فرمایشی ، آنان را به تحریم انتخابات تشویق می کردید

جناب آقای خاتمی !
شما بهتر از هر کسی می دانید که در یک جامعه متمدن امروزی ، عدم شرکت در انتخابات نیز به همان اندازه شرکت در انتخابات می تواند بعنوان یک رفتار مدنی تلقی شود .
شما بهتر از هر کسی می دانید که شرایط مورد نظر شما ( انجام یک انتخابات آزاد و حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و رعایت انصاف در برگزاری انتخابات و ... ) هرگز محقق نخواهد شد .
شما بهتر از هر کسی می دانید که - بقول آقای مجتبی واحدی - حتا اگر آزادانه ترین نوع انتخابات نیز در ایران برگزار شود ، با وجود اعمال قدرت دیکتاتور گونه آقای خامنه ای ، مجلسی عقیم و مسلوب الاختیار خواهیم داشت که نه تنها کمکی به پیشبرد امر دموکراسی نخواهد کرد بلکه باعث فروخفته شدن هر چه بیشتر خشم مردم و سرخورده شدن روزافزون آنان خواهد شد .
شما بهتر از هر کسی می دانید که کارنامه اصلاح طلبان حکومتی که شما پیشقراول آنان هستید آنقدرها هم درخشان نیست که مردم بخواهند زحمت انتخابشان را به خود بدهند .
شما بهتر از هر کسی می دانید که حتا خود اصلاح طلبان نیز هرگز از یک کانال آزاد و مجاری صد در صد دموکراتیک انتخاب نشده اند و مردم این را حتا بهتر از شما می دانند .
شما بهتر از هر کسی می دانید که بی عملی و بی کفایتی همراهان و دوستان شما در آنچه در طول دو سال اخیر بر سر مردم آمد چندان هم بی اثر نبوده است .
آقای خاتمی عزیز !
ایکاش بجای آنکه مردم را به شرکت در انتخابات فرمایشی جمهوری اسلامی دعوت می کردید ، دین خود را - حداقل - بخاطر آن بیست و اندی میلیون رأیی که به شما دادند ، ادا می کرده و به آنان می گفتید که دیگر بیش از ابزار تزئین ویترین کاریکاتور دموکراسی جمهوری اسلامی نشوند و از حق خود در عدم شرکت در انتخابا استفاده کنند .
بدینسان ، آیندگان در مورد شما قضاوت بهتری خواهند می داشت .
آقای خاتمی !
هنوز هم دیر نشده است . دین خود را به مردم ادا کنید . برای جبران اشتباهات گذشته هرگز دیر نیست .
راستی ، آقای خاتمی !
ما هنوز هم نمی دانیم شما چگونه و با چه ابزاری می خواهید این نظام را اصلاح کنید ! اصلاً ، از نظر شما کجای این نظام نیاز به اصلاح دارد ؟