Sunday, August 28, 2011

می توان از همین ارومیه و تبریز هم جمهوری اسلامی را به زیر انداخت اگر و تنها اگر

در طول یکصد و پنجاه سال اخیر ، آذربایجان ایران همیشه سرمنشأ تحولات شگرفی در سرنوشت سیاسی کشورمان بوده است . نیازی به ورق زدن مجدد تاریخ و اشاره به قیام آذربایجان و مردان رشیدی چون ستارخان و باقر خان نیست که در این باب بسیار گفته و دیده ایم . اینک اما ، مائیم و آذربایجان ! مائیم و آذربایجانی که برای رساندن صدای حق طلبی اش برخاسته است و درست همه ما را به یاری می طلبد . باور کنید میتوانیم از همین آذربایجان شروع کرده و سرنوشت ساز باشیم به شرطی که به قدرت خودمان باور داشته باشیم و به احساس خودمان ( و نه سیاسی کاری های این گروه و آن شخصیت و شورا غیره ... ) اعتماد کنیم . نگاهی به کشورهای اطراف شاهدی بر این مدعاست . مگر نه اینکه گله می کردیم از هم میهنان مان که در جریان جنبش آزادیخواهی ، کمتر به یاری مان شتافتند ؟ اینک اما ، نوبت ماست .
دریاچه ارومیه یک سرمایه ملی ( و نه منطقه ای ) است و متعلق به همه ایرانیان است . همه ایرانیان باید به داد این سرمایه ملی برسند و کار ناتمام دو سال قبل را تمام کنند .
زنده باد آزادی
پاینده باد تمام ایران

Friday, August 26, 2011

به تمام مخالفین جمهوری اسلامی ! از " من " بگذرید و به فکر " ما " باشید ، شورای حکومت انتقالی تشکیل دهید

از دو سال پیش و بعد از کودتای انتخاباتی در کشورمان تا کنون اتفاقات بزرگی در دنیا و بخصوص در منطقه افتاده است ، مردم کشورهایی چون تونس و مصر و لیبی و سوریه و غیره ، چه از مردم ایران الهام گرفته باشند و چه در تداوم مبارزات چندین ساله خودشان دست به اقدام عملی زده باشند ، کاری کردند کارستان ! حکومت های دیکتاتوری چندین ساله ، یکی بعد از دیگری سقوط کردند و در حال سقوط هستند . بن علی و مبارک و اینک ، قذافی رفتند ، بشار اسد هم بزودی خواهد رفت .
در این میان ، اما ، آنچه نصیب ما شد ، موجی از سرخوردگی بود که در خلاء یک تشکل درست و حسابی و فقدان یک رهبری همسو با نیازهای واقعی مردم ، عاید شد ! ما ماندیم و یک شورای مجهول الهویه تحت عنوان " هماهنگی راه سبز امید " که نه معلوم است از چه کسانی متشکل شده است و نه معلوم است حرف حسابش چیست ، یک روز به نعل می کوبد و روز دیگر به میخ . سخنگویش هم تاکنون کاری غیر از کلی گویی و زدن حرفهای قشنگ نکرده است . نه در مورد اصل حکومت دیکتاتوری نظام ولایت فقیه چیزی می گوید و نه حتا توانسته است صدایش را به هیچکدام از مراجع بین المللی برساند .
از طرف دیگر ، موسوی خوئینی ها هم که مطمئنم در فردای ایران آزاد و در محضر یک دادگاه عادل به کمتر از حبس ابد محکوم نخواهد شد ، با تکان دادن دم و خودشیرینی ، آن هم در آستانه انتخابات مجلس نهم ، باز هم بوی داغ کردن خر را با بوی کباب اشتباه گرفته و به نمایندگی از اصلاح طلبان حکومتی ادعا کرده است که " آنها با شعار علیه رهبری مخالفند " ! منظورش هم از رهبری ، سید علی خامنه ای ، این دیکتاتور روانی است که همیشه خود را به موش مردگی می زند و اراذل و اوباش را به جان و مال و ناموس مردم همین کشور می اندازد و برای حفظ جایگاه لرزانش از هیچ جنایتی فروگذار نمی کند .
تک صداهایی دیگر هم در اینجا و آنجای مملکت به جایی نمی رسد و کاری از پیش نمی برد .
در کنار اینها مشتی انسان خودفروخته و جاهل هم پیدا شده اند که با تکرار ادعایی نظیر جدا کردن این تکه و آن تکه از بدنه کشور ، آبروی هر چه مبارزه سیاسی است را برده اند و آن را به لجن کشیده اند .
در خارج از کشور هم ، متأسفانه پس گذشت بیش از سی و سه سال از پیدایش پدیده نامبارک جمهوری اسلامی هنوز که هنوز است حتا دو گروه - تکرار می کنم ، حتا دو گروه - از مخالفین رژیم نتوانسته اند بر سر یک میز بنشینند و با کنار گذاشتن اختلافاتشان ، به جنگ دشمن مشترک بروند و با این کار همیشه آب به آسیاب همان دشمن ریخته اند .
این ها که می بینم ، افسرده می شوم که چرا ما ، به رغم این همه جنایتی که از ناحیه رژیم متوجه مردم کشورمان است هنوز هم نمی توانیم دست همدیگر را بگیریم . یک بار دیگر هم در جای دیگر نوشتم که - مثلاً - اپوزیسیون سوریه که تاکنون موفق شده است چندیدن جلسه چند صد نفره در کشور ترکیه برگزار کند و یک شورای رهبری مخالفتهای مردمی تشکیل دهد ، باصطلاح قدیمی خودمان ، " هفت شهر عشق را گشت و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم " .
به هر حال ، به گمانم هنوز هم دیر نشده است و با سرعت گرفتن روند اوضاع و دگرگونی ها در منطقه ، شاید زمان مناسب برای ما هم ، اتفاقاً همین دوران باشد . در اینجا مجدداً خطاب به همه فعالین و گروههای سیاسی که نقطه مشترکشان مبارزه با جمهوری اسلامی و تشکیل یک حکومت مردمی برخواسته از آراء تک تک مردم ایران است و به اعلامیه جهانی حقوق بشر اعتقاد دارند و بدنبال دخالت هیچ نوع ایدئولوژی سیاسی و مذهبی در ساختار حکومت نیستند ، تکرار می کنم : شما را به همه مقدسات تان سوگنر می دهم ، دست از این خودمحوری بازی ها بردارید و به فکر ایران باشید ، ایران دارد از دستمان می رود ، بیشتر جوانان مملکت یا در اندیشه فرارند و یا نسبت به آینده شان آنقدر بی تفاوت شده اند که بعید است بخواهند یا بتوانند کاری از پیش ببرند . زمان آن فرا رسیده است که یک شورای حکومت انتقالی برای کشور ما هم تشکیل شود و صدایش را به گوش همه مراجهع جهانی برساند و رهبری جریان آزادیخواهی و حق طلبی مردم را به دست بگیرد . مطمئنم اگر این اتفاق مبارک رخ دهد ، بزودی شاهد تحولات شگرفی در کشور خودمان نیز خواهیم بود و با توجه به اهمیت بسیار زیاد ایران در معادلات جهانی ، سرعت این تحولات بسیار بیشتر از آن چیزی خواهد بود که در جاهای دیگر مشاهده کردیم . اینک همه دنیا می داند که جمهوری اسلامی چقدر برای صلح و ثبات جهانی خطرناک است و اگر بتواند صدایی پیدا کند که نمایندگی مردم ایران را بعهده بگیرد ، به بهتری شکل ممکن از آن حمایت خواهد کرد . حمایتی نه از نوع دخالت در امور داخلی که از نوع کمک به برقراری یک دموکراسی پایدار در ایران و به تبع آن ، امنیت در منطقه و کل جهان .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Sunday, August 21, 2011

یک رهبر دیگر جهان اسلام نیز به تاریخ پیوست : قذافی از طرابلس گریخت

بنا بر اخبار منتشره از شبکه انگلیسی زبان الجزیره ، مخالفین معمر قذافی وارد طرابلس شده اند و سیف الاسلام و محمد دو تن از مهمترین پسران قذافی نیز دستگیر شده اند . بنا بر همین اخبار دو هواپیمای آفریقای جنوبی از فرودگاه طرابلس ( تریپولی ) به مقصد نامعلومی ( احتمالاً زیمبابوه یا کنیا ) پرواز کرده اند . احتمال فراوان دارد که سرنشین این هواپیماها ، معمر قذافی ، سران حکومتی و نزدیکان قذافی باشند . به این ترتیب می توان اعلام کرد که حکومت لیبی سقوط کرد و یکی دیگر از کسانی که سالهاست مدعی رهبری جهان اسلام است توسط مردم کشور خود به زباله دان تاریخ پیوست . مهم نیست که چه بر سر قذافی می آید ، مهم این است که لیبی هم آزاد شد . دوست دارم این پیروزی را به مردم لیبی و همه آزادیخواهان جهان شادباش بگویم .
نوش جانتان این شهد پیروزی که الحق لیاقتش را داشتید

Saturday, August 20, 2011

عذرخواهی اسرائیل از مصر نشانه اوج اقتدار یک حکومت مردمی در مصر است

چند روزی است روابط مصر و اسرائیل اندکی تنش آلود شده است . ماجرا از آن جایی شروع شد که عده ای ( که گمان می رود از اعضای حماس بوده و از طریق مرز رفح وارد خاک مصر شده و خود را به مرز دو کشور رسانده اند ) با تعرض به خاک اسرائیل ، اقدام به تیر اندازی نموده و هشت نفر از شهروندان اسرائیل را به قتل رساندند . متعاقب این اتفاق ، اسرائیل نیز دست به اقدام تلافی جویانه زده و با حمله به غزه و کشتار مردم - احتمالاً - بیگناه آنجا در صدد انتقامگیری و چنگ و دندان نشان دادن برآمد . همزمان نیز تعدادی از سربازان اسرائیلی به خاک کشور مصر تجاوزکرده و پنج نیروی نظامی آن کشور را کشتند . تا اینجای قضیه ، تقریباً همه چیز عادی و مطابق معمول همیشه بوده است ، اما این بار داستان به همینجا خاتمه پیدا نکرد و اعتراض شدید مردم مصر را به همراه داشت . آری ! مردم مصر بر عکس همیشه این بار نظامیان را از خود می دانند و حق اعتراض به این عمل خلاف عرف اسرائیل را برای خود محفوظ می دارند و از آنجایی که حکومت فعلی مصر - بر عکس گذشته - پایه های مردمی دارد و با اتکا بر قدرت مردم مصر بر سر کار است ، یک حکومت مقتدر به حساب می آید و اسرائیل ، نیک می داند که اگر بزودی در صدد عذر خواهی رسمی بر نیاید باید پاسخگوی یک اعتراض همگانی در مصر باشد و این برای موقعیت و موجودیت اسرائیل به هیچ عنوان خوب نیست . شاید تا قبل از این و در موارد مشابه می شد با کمی بازی سیاسی و چنگ و دندان نشان دادن و تهدید و ارعاب دولت دیکتاتوری مبارک را کوتاه آورد و باصطلاح سر و ته داستان را هم آورد ، اما وقتی یک دولت پشتوانه مردمی داشته باشد بمعنای واقعی کلمه قدرتمند است و دیگر نمی توان با معلق بازی سیاسی با آن برخورد کرد . اینها را گفتم تا همزمان با یادآوری اهمیت پیگیری اخبار منطقه ، به نکته ای مهمتر اشاره کنم : تمام گرفتاری هایی که نظام ولایت فقیه در سطوح داخلی ، منطقه ای و بین المللی با آنها مواجه است تنها و تنها یک علت دارد و آن هم چیزی نیست جز خلاء پشتیبانی مردم . به تعبیر دیگر رژیم جمهوری اسلامی به رغم تمام ادعاهای کاذبش مبنی بر قدرتمند بودن و مؤثر بودن در معادلات منطقه ای و ... حبابی بیش نیست . این واقعیت را همه می دانند و در حد امکان نیز از آن بهره برداری می کنند . مثال های زیادی می توان برای این موضوع آورد ، از جمله :
- کشور تازه تأسیس امارات متحده عربی که با تکیه بر همین ضعف ذاتی رژیم ، ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه دارد
- کشورهای عربی منطقه با جعل نام خلیج فارس و تغییر آن به خلیج عربی در صدد محکم کردن جای پای قدرتمداری خویش هستند .
- کشورهایی نظیر روسیه و چین نیز با تاراج منابع ملی کشورمان ، از این بازار آشفته بی بهره نمانده و تلاش دارند در ازای حمایت های گاه و بیگاهی که از رژیم در مراجع جهانی می کنند ، از این نمد بی صاحب کلاهی برای خودشان دست و پا کنند .
- سایر کشورهای منطقه ، نظیر افغانستان و پاکستان و عراق و ترکیه نیز هر کدام به سهم خود از این سفره گسترده طعامی بر می چینند و از موقعیت ضعیف رژیم در منطقه بهره برداری می کنند .
- در بعد داخلی نیز کم نیستند کسانی که با حمایت های مستقیم و غیر مستقیم خارجیان ، تلاش دارند با فرصت طلبی از این موضع ضعف و بهره برداری از نارضایتی عمومی مردم از رژیم ، به طرح ادعاهای واهی در خصوص جدا کردن بخش هایی از این کشور پهناور پرداخته و داعیه جدایی خواهی و ... سر دهند .
و و و
نمونه ها ی زیادی می توان برای بلاهایی که فقط به دلیل ضعف پایگاه مردمی جمهوری اسلامی ، بر سر کشور و منابع آن می آید ، آورد .
مطمئنم که اگر پای مردم در سیستم حکومتی امروز مصر ، در میان نبود ، هرگز اسرائیل - این کشور مغرور و مدعی تنها نمونه دموکراسی در منطقه ! - اقدام به عذر خواهی نمی کرد و این یعنی قدرت مردم .
با امید به روزی که نظام حکومتی کشور ما نیز مستظهر به آنچنان پایگاه قدرتی باشد که کسی را حتا یارای اندیشیدن به دست اندازی نباشد .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران دموکرات

Friday, August 19, 2011

حملات راکتی حماس به اسرائیل ، آخرین تلاش جمهوری اسلامی برای انحراف افکار عمومی از سوریه است

با قطعی شدن سقوط رژیم خاندان بنی اسد در سوریه و واکنشهای شدید جهانی نسبت به کشتار مردم این کشور و سکوت مرگبار نظام ولایت فقیه ، انتظاری غیر از این هم نبود که بزودی شاهد تحرکات کوتوله های سیاسی رژیم ( حماس و حزب الله ) در منطقه باشیم تا اندک شانس بقای حکومت فاشیستی بشار اسد ، آزمایش شود . بالآخره این اتفاق افتاد ! حال باید دید که واکنش کشورهای عرب منطقه به این حملات جدید ، چه خواهد بود ... به هر حال بر کسی پوشیده نیست که نظام بعثی سوریه یکی از قویترین پایه های اعمال قدرت جمهوری اسلامی در فعالیتهای تروریستی منطقه بوده و هست و با سقوط این نظام ، لرزه ای شدید بر ارکان موجودیت نظام وارد خواهد شد ... باید از هم اکنون برای دوران پس از بشار اسد و انزوای بیش از پیش نظام ولایت فقیه آماده شد ... هر کس ، هر آنچه در امکان دارد باید برای روزهای آینده آماده نگاه دارد چرا که روز موعود برای ایرانیان نیز نزدیک است .
زنده باد آزادی
پاینده باد مردم

Wednesday, August 3, 2011

وقتی ارکان نظام را می توان با "آب بازی" لرزاند ، چرا دریغ کنیم ؟

به باور من برنامه بیست و سی دیشب ، مسخره ترین از نوع خود بود . در هیچ کجای دنیا ، هیچ حکومتی ، نقطه ضعف خود را به این آسانی در اختیار مخالفینش قرار نمی دهد !
آب بازی . به همین سادگی و به همین راحتی !
از همه جالبتر ، سخنان رئیس پلیس باصطلاح امنیت اجتماعی بود که از فرط مسخرگی ارزش خندیدن هم نداشت . آنچنان حرف می زد و شاخ و شانه می کشید انگار جلوی چشمانش به ناموسش تجاوز کرده اند !
گذشته از ابعاد جالب کاری که جوانان شهر در این مراسم پرشور و شوق ( که برای زنده نگهداشتن اراده شان بسیار لازم و بلکه ضروری است ) باید اعتراف کرد که هر کسی با هر انگیزه ای این برنامه را ترتیب داد ، ضربه ای مهلک به پیکر نظام لرزان ولایت فقیه زد . در واقع کاری کرد که رژیم نهایت ضعفش را به رخ همگان کشید بدون آنکه بداند وقتی قرار است حکومتی از آب بازی چند جوان تا به این اندازه هراس داشته باشد دیگر کارش تمام است . چنین رژیمی ممکن است چند صباحی به زور اسلحه و باتوم و قداره کش و با تزویر مذهب و خرافه پروری و با اتکا به زر فراوانی که از ناحیه پول نفت در اختیارش است بر عمر ننگینش بیفزاید اما در پشت این نمایش ها نشان می دهد که هزاران بار بیش از آن چیزی که میخواهد مردم از او بترسند، در واقع این خود اوست که از مردم هراس دارد .
حال پرسش اینجاست که : وقتی ارکان نظام را می توان با "آب بازی" لرزاند ، چرا دریغ کنیم ؟

اپوزیسیون سوریه هفت شهر عشق را گشت ، اپوزیسیون ما هنوز دارد سوت می زند

باگذشت حدود سه ماه از شروع خیزش مردمی در سوریه ، شاهد تحولات عمیق و سریعی هستیم . اگر چه دلیل اصلی این پیشرفت چیزی نیست جز شجاعت و پایمردی مردم سوریه ولی انصافاً نباید از عملکرد عالی مجموعه اپوزیسیون سوریه و رهبران مخالفین چشم پوشی کرد . در این مدت کوتاه ، این اپوزیسیون موفق شده است دو بار در ترکیه تشکیل جلسه بدهد و خود را به عنوان بدیل بالقوه خاندان اسد معرفی کند تا جایی که بزودی شاهد برگزاری دیدار نمایندگان مخالفین با هیلاری کلینتون خواهیم بود . این یعنی به رسمیت شناخته شدن در جامعه جهانی . البته در اینجا نمی خواهم وارد جزئیات شوم و سرتان را با موضوعاتی نظیر اینکه این مجموعه شامل چند حزب و گروه و تشکل است و روش کارشان چیست و چه می خواهند و چه می گویند ، درد بیاورم اما کتمان نمی کنم وقتی در مقام مقایسه آنها با " اپوزیسیون " ایران متشکل از بخش های داخلی و خارجی آن ، بر می آیم تا مغز استخوانم می سوزد و قلبم به درد می آید . حداقل سی سال است که گروههای مختلفی از مخالفین رژیم جمهوری اسلامی در خارج بسر می برند و مثلاً فعالیت سیاسی می کنند . از طرفی ، دو سال است که جنبش سبز آزادیخواهی مردم سربرآورده و چه بسیار از فرزندان این آب و خاک که در خون خود نغلطیدند و در زندان مورد تجاوز و شکنجه قرار نگرفتند بسیاری شان هنوز که هنوز است اسیرند . اضافه کنید ، بیشمار فعالین سیاسی و صنفی و سندیکایی و مطبوعاتی و دانشجویی و اعضای جنبش های احقاق حق زنان و کودکان و ... که سالهاست یا در زندانند یا همیشه در رفت و آمد بین دادگاه و خانه اند و هرگز رنگ آسایش به خود ندیده اند . از این نوع گرفتاری ها که دست به گریبان مردم مصیبت زده دیار ماست کم نیست و این نوشتار را نه مجال آن است که تک تک شان را برشمرد و نه در حوصله خواندن است که بسیارند و بسیارند .
همه این مصیبت ها و بدبختی ها به یک طرف ، سرگردانی و بی برنامگی و بی عرضگی و مسخره بازی باصطلاح اپوزیسیون ایران انگار هرگز تمامی ندارد . هنوز که هنوز است دنیا نمی داند مردم ایران چه می خواهند و چه می گویند . هیچ دو گروهی را نمی بینی که با کنار گذاشتن اختلافات جزئی شان بر سر یک میز گرد هم آیند و برای اعتلای میهن دست یاری به هم دهند .
یکی راهنمای راست میزند و به چپ میچرخد ! آن دیگری هنوز کینه های کودتای 28 مرداد پنجاه سال پیش را در دل دارد و در صدد انتقام جویی است ! یکی دیگر دنبال شرکت در انتخابات ( یا انتصابات ) است و می خواهد به هر قیمتی که شده نظام را از گزند حوادث حفظ کند ! آن یکی برای خودش رئیس جمهور هم انتخاب کرده و آن را به کل مردم ایران می بندد و بقول شاملو : آفتاب را گذاشته و با اتکا به ساعت شماطه دار خویش می خواهد بیچاره تمام خلق و بلکه تمام جهانیان را متقاعد سازد که شب از نیمه نیز نگذشته است ! باز یکی دیگر می خواهد با شارلاطان بازی و سرکیسه کردن مردم و تقلیل دادن تمامی خواست های مردمی به دعوای پرچم ، از طریق یک کانال تلویزیونی انقلاب به راه بیندازد و کنار دستی اش نیز با اشاعه اراذل گری و دادن فحش های رکیک به زمین و زمان ، می خواهد تکلیف رژیم را از همان دل لس آنجلس روشن کند ! در این جمعی نیز دنیا را با کلاس اخلاق اشتباه گرفته و به زعم خود دارند قرائت جدیدی از مذهب ارائه می دهند و مدعی اند که هر چه مصیبت است تنها از ناحیه جمعی است که قرائت دیگری از اسلام ارائه می کنند . راست داریم ، چپ داریم ، میانه داریم ، وسطی داریم ، سلطنت طلب و سکولار و مشروطه خواه و راه کارگر و مجاهد و سبز و کمونیست و مذهبی و جدایی طلب و قومیت گرا و ... همه در حال مبارزه اند اما هنوز نتوانسته ایم نام خود را و نام گروه خود را از دایره بحث و جدل ها و فحش و فضیحت ها ی داخلی فراتر ببریم . دشمن اصلی را به حال خود گذاشته و دائم توی سر هم میزنیم !
کافی است بنشینیم و شاهد و ناظر باشیم که مردم سوریه که تقریباً دو سال بعد از ما ایرانیان شروع کردند ، تا آخر همین ماه رمضان رژیم سفاک و خشن و خونریز دمشق را به زانو در می آورند و نسیم آزادی را در سرزمین شام به وزش در می آورند . آری ! اینجاست که ناگزیرم از نقل قول ظریفی که می گفت : اپوزیسیون سوریه هفت شهر عشق را گشت ، اپوزیسیون ما هنوز دارد سوت می زند !
نمی دانم دیگر چه باید گفت !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران دموکرات و آزاد
یادمان نرود : ایران ملک مشاع همه ماست و اگر بموقع نجنبیم ، نه از تاک نشان ماند نه از تاک نشان !
گرگان درنده در کمین این گربه اند

Monday, August 1, 2011

آقای خاتمی ! مگر مردم به صورت صاحبان قدرت اسید پاشیده اند که محتاج بخشش باشند ؟

باز هم آقای خاتمی خبر ساز شد . باز هم تا آمد چیزهای خوب بگوید متأسفانه چیزهای دیگری هم گفت که نه محل دارد و نه موضوعیت ! او گفته است ( نقل به مضمون ) صاحبان قدرت هم چون آمنه مردم را ببخشند ! بدیهی ترین سؤالی که سریعاً به ذهن خطور می کند که این قیاس بسیار مع الفارق است . مگر مردم به صورت صاحبان قدرت اسید پاشیده اند ؟ مگر مردم صاحبان قدرت را زندانی و شکنجه کرده و مورد تجاوز قرار داده اند ؟ اصلاً مگر مردم شروع کرده اند که حالا نوبت بخشش صاحبان قدرت باشد . این جنایت ها توسط همان صاحبان قدرت شروع شده و مردم در این میان فقط حق طبیعی خود را می خواهند .
آقای خاتمی !
مراقب گفتارتان باشید . نگذارید تاریخ در مورد شما همان قضاوتی را بکند که در مورد سید علی خامنه ای می کند .