چند روزی است که تمامی محافل سیاسی داخلی و خارجی ، وبسایت ها و برنامه های متعدد رادیویی و تلویزیونی پر شده است از اظهار نظر ها و واکنش های موافق و مخالف با سخنان آقای خامنه ای در کرمانشاه ! سخنانی که در آن ، خامنه ای وعده ایجاد تغییراتی را در سیستم انتخاباتی ایران داد و گفت که در آینده های دور یا نزدیک ( شما بخوانید بسیار نزدیک و قبل از انتخابات بعدی ریاست جمهوری ! ) ممکن است نظام حکومتی ایران از ریاستی ( انتخابات متمرکز / سراسری ) به پارلمانی ( انتخابات غیر متمرکز / محلی ) تغییر پیدا کند . نگارنده ، اگر چه با بسیاری از تحلیل ها مخالفتی ندارم اما باور دارم که هدف او از طرح چنین موضوعی غیر از موضوعاتی نظیر اختلاف با احمدی نژاد و مطیع کردن شخص اول اجرایی در مقابل مجلس فرمایشی و ... بوده و هست .
در اینجا علاقمندم این موضوع را از دو نظرگاه مورد بررسی و قرار دهم :
یکم - شخص خامنه ای و جایگاه او در نظام حکومتی در طول سی و سه سال حیات نظام جمهوری اسلامی : در تمامی دوران های مختلف جمهوری اسلامی ، خامنه ای هیچگاه نفر اول در تصمیمات رسمی کشور نبوده است بدین معنا که در اوایل انقلاب او حضوری بسیار کمرنگ و غیر مؤثر در شورای انقلاب داشت و با وجود افرادی نظیر بازرگان و بنی صدر و مطهری و بهشتی و رفسنحانی و رجایی و باهنر و مهدوی کنی و ... نتوانست در تصمیم سازی های کلان کشور نقش کلیدی داشته باشد . بعد از آن نیز به رغم احراز پست ریاست جمهوری ، با وجود نقش مؤثر خمینی و سپردن زمام اداره کشور به مهندس موسوی ، نتوانست جایگاهی بیشتر از یک مقام تشریفاتی داشته باشد . همزمانی مرگ خمینی و جانشینی او توسط خامنه ای با اصلاح قانون اساسی که در برگیرنده دادن قدرت بیشتر به رهبری نظام ، حذف مقام نخست وزیری از مناصب اجرایی و نیز تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود ، باعث شد که یک بار دیگر هم خامنه ای از تصمیم گیری مستقیم در امور اجرایی کشور دور نگه داشته شود . اگر چه خامنه ای بسیار تلاش کرد که با توسعه همه جانبه بیت رهبری و تأسیس دولت سایه و سپردن قدرت روز افزون به جمعی افراد عمدتاً غیر منتخب ( حتا با همان نظام ناقص انتخاباتی رژیم ) بتواند نقش بیشتری در امورات کشور داشته باشد اما این نقش هرگز نتوانست بعنوان یک نقش رسمی ، خود را در مناسبات کشور جا بیندازد . با ذکر این مطالب و همچنین با نگاهی به ویژگی های شخصیتی خامنه ای ( کینه ای بودن بیش از حد او ) براحتی می توان درک کرد که چرا او می خواهد ریاست جمهوری را حذف کرده و کشور را به نخست وزیری بسپارد که به احتمال بسیار زیاد ، بیش از پیش مطیع و منقاد او بوده و آمدن و رفتنش کم هزینه تر باشد .
دوم - دلیل اصلی این تغییرات که به باور من بسیار مهم تر و اصلی تر از دلیل اول است چیزی نیست جز حذف انتخابات سراسری ! با نگاهی به انتخابات پر سر و صدای ریاست جمهوری در سال 88 و آنچه رژیم را مجبور به یک کودتای انتخاباتی کرد ، پربیراه نیست اگر بگوییم که خامنه ای و حلقه اطرافیان نزدیکش به این نتیجه رسیده اند که بهتر است به جای حل مسئله ، صورت آن را پاک کنند . واضح است که انتخابات ریاست جمهوری یک انتخابات سراسری و متمرکز است . بدین معنا که بر عکس سایر انتخابات ها نظیر مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و شورای شهر ، تنها انتخاباتی است که بصورت سراسری و در سطح کشور برگزار می شود . تنها انتخاباتی است که در آن ، مردم تمامی شهرها و روستاها با یک هدف مشخص به پای صندوق های رأی می روند ( یا نمی روند ) . تنها انتخاباتی است که مردم تهران و تبریز و مشهد و اصفهان و شیراز و اهواز و کرمانشاه و زاهدان در کنار تمامی شهرها و روستاها را در کنار هم قرار می دهد و دارای یک هدف مشخص می کند . تنها انتخاباتی است که تقلب در آن علاوه بر پر هزینه بودن ، ابعاد کشوری نیز دارد و نمی توان براحتی انتخاب یک نماینده مجلس خبرگان ( که در بیشتر اوقات محدود به یک کاندیدا می شود ) یا چند نماینده مجلس شورا یا شورای شهر ( که سطح آنها بخصوص در شهرها ی کوچکتر و روستاها ، عمدتاً تا سطح نازل دعواهای حیدری - نعمتی پایین می آید و بیشتر در برگیرنده مسائل جزئی و منطقه ای است ) در آن دست به تقلب زد . تنها انتخاباتی است که بوجود آورنده اتحاد و همدلی ملی است و مخالفت مردم را بیش از هر زمان دیگر به رخ رژیم می نمایاند . و در نهایت ، تنها انتخاباتی است که در صورت برگزاری مجدد ، یادآور خاطرات تلخ وقایعی است که در سال 88 و بعد از آن بر سر مردم آمد و ته مانده اعتمادی را که بخشی از آنان به این نظام داشتند از بین برد .
آری ! اینگونه است که خامنه ای ( که نه می تواند و نه می خواهد قدرت را به مردم و منتخب واقعی و مستقیم آنان بسپرد ) دست به این شعبده بازی جدید زده و اهداف ناپاکانه اش را در پشت الفاظ رنگین و گاه متمدنانه پنهان می سازد . کیست که نداند که بر اساس قانون اساسی متحجرانه جمهوری اسلامی ( منظورم از قانون همان اصل 110 است که به تنهایی تمامی اصول دیگر را کمرنگ و ناپیدا کرده است ) و قدرت نامحدودی که ولی فقیه دارد ، رئیس جمهور و نخست وزیر برای خامنه ای فرقی ندارد و او همه گاه منویات خودش را پیش برده است . آنانکه تصور می کنند که مشکل خامنه ای فقط شخص احمدی نژاد و مخالفتهایش با اوست و تصور می کنند خامنه ای به این دلیل در صدد حذف پست ریاست جمهوری است - به باور من - بسیار ساده انگارانه به موضوع نگاه می کنند .
در خاتمه اگر بخواهم تمامی نوشته هایم را در یک کلام و یک جمله خلاصه کنم باید بگویم : هدف خامنه ای از طرح موضوع حذف ریاست جمهوری ( انتخاب مستقیم همه ایرانیان داخل و خارج که دستکاری در آن بسار پرهزینه است ) و احیای پست نخست وزیر ( منتخب نمایندگان کم اهمیت مجلس که خود منتصب شورای نگهبانند ) ، تنها و تنها حذف انتخابات سراسری در کشور و به تبع آن حدر هم شکستن اتحاد و همدلی سراسری ایرانیان است .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران آزاد و دموکرات