بدون شرح ! همین
Monday, September 23, 2013
Tuesday, June 4, 2013
"سید علی حاشیه" به رئیس جمهور آینده توصیه کرد حاشیه سازی نکند
خامنه ای که خودش آخر حاشیه است امروز در جریان سخنرانی اش به رئیس جمهور آینده توصیه کرد حاشیه سازی نکند ( توفان خنده ها ) جالب اینکه هیچ رئیس جمهوری در ایران تاکنون نتوانسته است بدون حاشیه سازی های رهبر به کارش بپردازد . مثلاً حتا یک وزیر خود را جابجا کند . مجلس هم جرأت تصویب یک قانون پدر و مادردار را ندارد چون رهبر ممکن است حکم حکومتی بدهد و اصطلاحاً آجر را از زیر بکشد. کسی پیدا شود و به "سید علی حاشیه" بگوید: خودت خری
Tuesday, May 28, 2013
سعید جلیلی اگر به رأی مردم باور دارد بهتر است قبل از هر کاری از مصباح یزدی اعلام برائت کند زیرا ...
سعید جلیلی کاندیدای مورد حمایت کسی است که بارها اعلام کرده که مردم حقی برای انتخاب ندارند ! بناربراین عقل معیشت ( به فرض وجود ) حکم می کند که ایشان قبل از گدایی رأی مردم، از حامی پر و پا قرص خودش اعلام برائت کند تا مردم باور کنند که حداقل شخص او اعتقاد به امر انتخابات دارد
Monday, May 13, 2013
به جای تأکید بر اینکه چه کسانی در انتخابات هستند بهتر است یادمان باشد که جای چه کسانی خالی است
یک بار دیگر جمهوری اسلامی در حال تحمل درد زایمان است ! درد زایمان از این جهت که مجبور است برای خالی نبودن عریضه بزاید اما این زایمان برایش بسیار دردآور است. نمایش دموکراسی حتا در کاریکاتور گونه ترین شکل آن هم برای جمهوری اسلامی همواره خالی از چالش نبوده است بخصوص این بار که دعوای اصلی نه میان مردم و حاکمیت که میان سگان و شغالان خود نظام است. مطمئن هستم که در زمان یک ماه باقیمانده به انتخابات شاهد تحولات عجیب و غریب و گاه شگفتی آوری خواهیم بود که می توانند در سرنوشت و حتا حیات جمهوری اسلامی اثر گذار باشند . نکته من این است که در کنار همه این تحولات و نظاره دعوای میان کاندیداها و طرفدارنشان و توجه به اینکه چه کسانی حضور دارند و چه می کنند بهتر است یادمان باشد که چه کسانی جایشان در این انتخابات خالی است . از بردن نام همه آنها خودداری می کنم چرا که نمی خواهم حقی از کسی ضایع شود اما بهتر است هرگز یادمان نرود که چه عزیزانی را در جریان حوادث بعد از انتخابات 88 از دست دادیم
Tuesday, April 23, 2013
چرا می گویید القاعده در ایران نیست وقتی تمام حواس نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی به اقتصاد و سیاست است ؟
خبر مربوط به کشف یک شبکه تروریستی در کانادا را که قصد داشتند در سیستم راه آهن آن کشور خرابکاری کنند و به نقل از پلیس ( پلیس مستقل از دولت و سیاست ) و بر اساس تحقیقات بعمل آمده توسط واحد یا واحدهای القاعده از داخل ایران حمایت می شدند، حتمن شنیده اید . مطابق معمول واکنش وزیر امور خارجه و سخنگوی آن وزارتخانه و احتمالاً بیشمار کسانی که خود را در ایران متولی پاسخگویی به این نوع اخبار می دانند، چیزی جز انکار و تکذیب نیست. اگر چه شخصن امیدوارم چنین اخباری صحت نداشته باشد و ایران ما با وجود همه مشکلاتی که دارد، حداقل از این بلا در امان باشد، اما تعجب می کنم که چرا آقایان تا این اندازه سریع و بدون مطالعه و تحقیقات حرف می زنند. اولاً اینکه ایران کشور پهناوری است و این امکان که چند نفر از عناصر القاعده از انواع و اقسام مرزهای زمینی و دریایی ( عراق، افغانستان، پاکستان، و ... ) به داخل خاک ایران نفوذ کرده و از آنجا به سازماندهی چنین عملیاتی پرداخته باشند ، صفر نیست. به هر حال نیاز به تحقیق دارد و طبیعتاً مسئولیتی هم متوجه دولت نمی کند اما از آنجایی که دولت جمهوری اسلامی همیشه واکنشی و سریع عمل می کند و مثلاً هنوز طرف را نگرفته اند ادعا می کنند که طرف جاسوس سیا و ام آی 6 انگلیس و موساد است، این قبیل واکنش های غیر حرفه ای، تنها و تنها از میزان ساده اندیشی و بی تجربگی مسئولین نظام خبر می دهد. دوم اینکه در کشوری که تمامی امکانات نرم افزاری و سخت افزاری نهادی نظامی و انتظامی و امنیتی تنها و تنها متوجه مسائل اقتصادی و سیاسی است مگر می توان انتظاری غیر از داشت. نگاهی به اظهار نظرهای این مقامات، خود بهتر از هر چیز دیگر گویای این واقعیت تلخ است: هنوز احمدی نژاد حرف نزده، فیروزآبادی واکنش نشان می دهد یا فرمانده نیروی انتظامی دائماً در خصوص انتخابات اظهار نظر می کند و فرماندهان سپاه اگر از فعالیت های اقتصادی فارغ شوند در سیاست دخالت می کنند! معلوم است در سیستمی با این همه بلبشویی، خیلی عجیب نیست اگر در گوشه ای، القاعده نیز بقول مثل قدیمی ماستش را بخورد
Monday, April 22, 2013
در انتخابات واقعی شرکت می کنیم اما خودمان را هرگز در خیمه شب بازی خامنه ای مسخره نمی کنیم
کسی با انتخابات واقعی مشکل ندارد. همه حاضرند در چنین انتخاباتی شرکت کنند. انتخاباتی که بمعنای واقعی کلمه انتخابات باشد و رأی مردم در سرنوشت شان تأثیر داشته باشد. انتخاباتی که منتخب مردم بتواند نماینده واقعی مردم باشد و در عرصه سیاست مملکت قدرت نمایی کند. انتخاباتی که در تمام مراحل ثبت نام، تبلیغات انتخاباتی، رأی گیری و شمارش آراء و اعلام نتایج، آزاد باشد. همه بتوانند در آن شرکت کنند و ترسی از اینکه توسط مشتی آخوند و مزدور غیر پاسخگو رد صلاحیت شوند نداشته باشند. مسلمان و غیر مسلمان، چپ و راست،زن و مرد،موافق و مخالف نظام و کلاً همه جریانهای مختلف فکری و سیاسی باید بتوانند خود را آزادانه در معرض انتخاب مردم قرار دهند و جایگاه استحقاقی خود را بیابند. اگر پیروز شدند که نمایندگان واقعی مردمند و نیابتاً از طرف همین مردم که صاحبان اصلی مملکتند می توانند برای مدت معدودی و بر اساس برنامه های از قبل ارائه شده به خدمت بپردازند و اگر شکست خوردند، شکست خوردگانی نجیب و واقع بین باشند و تلاش کنند که در دور بعد دوباره خود را به انتخاب مردم بگذارند. این، تعریفی جامع و استاندارد از انتخابات است. من در چنین انتخاباتی حتمن شرکت خواهم کرد ولی تا زمانی که چنین رویدادی اتفاق نیفتد هرگز و هرگز خود را مسخره دست حاکمیت نخواهم کرد و عروسک خیمه شب بازی جمهوری اسلامی نخواهم شد. من می خواهم کسی که بعنوان رئیس جمهور ایران سکاندار این کشتی خواهد شد، اختیار تام داشته باشد: از فرماندهی کل قوا گرفته تا تمامی امور مربوط به سیاست داخلی و خارجی، اقتصادی، فرهنگی و غیره و غیره در محدوده اختیاراتش باشد و بتواند رءی و نظر مردم را که صاحبان اصلی مملکت هستند به منصه ظهور و اجرا برساند. به همین سادگی
Friday, April 19, 2013
چرا آمریکا ماندنی است و چرا جمهوری اسلامی محکوم به فناست .
تاکنون موارد زیادی پیش آمده که مسئولان جمهوری اسلامی ادعای بی سند و مدرکی را ارائه داده اند. همین اخیراً نقدی ادعا کرد که ما آمریکا را روی پل برده ایم و همین روزهاست که آن را ضربه کنیم. این ادعا که صد البته در جای خود "مرغ پخته" را در قابلمه به خنده وا می دارد نشاندهنده عمق جهالت و نادانی این قبیل مسئولان نا مسئول است. اگر قرار باشد از میان جمهوری اسلامی و سیستم حاکمیت آمریکا یکیشان از بین برود، حتمن جمهوری اسلامی اول خواهد بود. برای این ادعا می توان هزاران دلیل ارائه کرد اما من در این نوشتار قصد دارم تنها به یک مورد اشاره کنم : وقایع چند روز اخیر آمریکا، متعاقب بمبگذاری در مسابقه ماراتون بوستون نشانگر خوبی برای این ادعاست. در طول چند روز اخیر تمامی رسانه ها ( همان که رکن چهارم دموکراسی می نامندشان ) و به طریق اولیف مردم، در جریان جزء به جزء وقایع بوده و هستند. از قربانیان حادثه و خانواده های آنان و دوستان آنان و تمامی کسانی که به نحوی درگیر این ماجرا بوده اند تا مقامات سیاسی و انتظامی همه و همه برای مردم شناخته شده هستند. چیزی مخفی نیست چرا که تا جایی که به امنیت عمومی و به روند تحقیقات لطمه نزند ارزش مخفی نگه داشته شدن ندارد. نگاهی به چند حادثه اخیر در مورد"دانشمندان" هسته ای و بمبگذاری های پی در پی در تهران نشان می دهد که جمهوری اسلامی طاقت و ظرفیت شفافیت ندارد. هیچ چیز برای مردم شفاف نبوده و نیست. معلوم نیست چگونه متهمان دستگیر شدند، محاکمه شدند و حتا به پای چوبه دار رفتند. امثال نقدی و مصلحی یا بسیار کووته فکر و کوچک مغز و احمق هستند یا بسیار کلاش و حقه باز که در هر دو حالت تکلیف حاکمیتی که متکی به چنین افرادی باشد روشن است. در جایی که تمامی رسانه های تصویری و رادیویی و اینترنتی در آمریکا در حال پخش جزء به جزء تحولات این ساعت ها هستند و تمامی مردم دنیا در جریان وقایع، هنوز جمهوری اسلامی نمی تواند برای یک بار هم که شده ثابت کند که مثلاً یک نفر، جاسوس است، خرابکار است، تروریست است یا حتا دزد و سرگردنه بگیر! اینجاست که می توان به صراحت اعلام کرد که : آمریکا و سیستم حاکمیتی آمریکا حتمن ماندنی است و حاکمیت کثیف جمهوری اسلامی حتمن رفتنی است. دیر و زود دارد، اما مطمئناً سوخت و سوز ندارد
Tuesday, April 16, 2013
یا زلزله کار خدا نیست، یا ما مسلمان و بنده خدا نیستیم و یا اصلاً خدایی وجود ندارد !
زلزله پشت زلزله! این را هم بگذارید بر روی تمام بدبختی هایی که مردم کشور ما این سالها تجربه کرده اند و هنوز هم هستند کسانی که زلزله را به خدا نسبت می دهند و توصیه های احمقانه می کنند واز مردم می خواهند بندگان بهتری (!) برای خدا باشند تا اینقدر دچار حادثه و عذاب نشوند . مردم بیچاره ای که یک روز زندگی شان با تمام بدبختی های مردم کشورهای غیر مسلمان قابل مقایسه نیست ! شخصاً بر این باورم که در این میان یکی از سه حالت زیر وجود دارد : یا در مسلمانی ما شک است و خدشه بر آن وارد است یا زلزله به خدا ربطی ندارد و عذاب الهی محسوب نمی شود و یا اساساً اینکه خدایی وجود ندارد که ما همه چیز را از چشم او ببینیم و برای فرار از واقعیت های تلخ زندگی مان به او پناه ببریم. به همین سادگی
Monday, April 15, 2013
محمد رضا خاتمی: اگه داداشم نیاد، حاکمیت دیکتاتوره !
در خبرها از قول محمد رضا خاتمی آمده است که اگر خاتمی برای انتخابات رد صلاحیت شود نشاندهنده این است که حاکمیت دیکتاتوری را انتخاب کرده است. آنچه در عنوان این نوشتار آمد، شاد برداشت واقع بینانه تری باشد از نگاه و برداشت صنفی و گروهی اصلاح طلبان حکومتی. ظاهراً آقای محمد رضا خاتمی تا کنون و با وجود این همه مظالمی که شده است هنوز به این نتیجه نرسیده که جمهوری اسلامی سالهاست در مسیر دیکتاتوری گام برمی دارد و مثلاً با تأیید صلاحیت اخوی شان به این نتیجه می رسد که جمهوری اسلامی ( یا همان حاکمیت ) در مسیر دموکراسی قرار دارد . امیدوارم یکی پیدا بشه این جناب خاتمی رو از خواب خوش خرگوشی بیدار کنه
Thursday, April 4, 2013
ایکاش دروغ استخوان داشت ! ( علی اکبر صالحی و داستان برداشتن تحریم ها )
تیتر این نوشتار را از یک ضرب المثل قدیمی بعاریت گرفتم چون هیچ عبارتی به این گویایی نمی توانست بیانگر منظور نوشته ام باشد : اشاره ام به ادعای عجیب علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی است که روز بعد از مذاکرات ماه قبل در آلماتی قزاقستان ادعا کرد که همه چیز تمام شده و از همین فردا ( نقل به مضمون ) کشورهای غربی تحریم هایشان را بر می دارند و ماجرای هسته ای تمام شده و است و غیره و ذالک ! داشتم فکر می کردم چه چیزی به ایشان بگویم که هم یادآور آن ادعای توخالی شان باشد ( دقت کنید ، صالحی وزیر امور خارجه یک کشور است و قاعدتاً حرفی که می زند مورد توجه قرار می گیرد و به همین دلیل هم باید اولاً از قبل به آن فکر کند و ثانیاً از شکم مبارکش هم حرف نزند ) ! حال که در آستانه مذاکرات دور دوم قزاقستان هستیم و شکست حتمی مذاکرات از قبل آشکار است و مدیر کل آژانس انرژی اتمی هم در مورد فعالیت اتمی جمهوری اسلامی اظهار بدبینی کرده است باید یکی باشد که از ایشان بپرسد : چی شد پس داستان برداشتن تحریم ها جناب باصطلاح وزیر امور خارجه !؟ و در نهایت اینکه باید گفت : ایکاش دروغ استخوان داشت علی اکبر خان صالحی
Wednesday, March 27, 2013
روح بلند رهبر معظم انقلاب اسلامی به ملکوت اعلا پیوست: خبر که سالهاست میلیونها ایرانی منتظر شنیدن آنند
شاید خود خامنه ای و مزدورانش بهتر از هر کسی می دانند که میلیونها ایرانی در سرتاسر دنیا هر روز صبح به امید دیدن و شنیدن این خبر است که رادیو و تلویزیون شان را روشن می کنند، کامپیوترشان را استارت می زنند و یا به سراغ تلفن همراهشان می روند. خواستم به "ولی امر مسلمین" یادآوری کنم که میزان محبوبیت ایشان تا چه اندازه است
Wednesday, March 20, 2013
بهار ایرانی بر همگان خجسته باد
احساس عجیبی به من میگه امسال شاهد بهار ایرانی واقعی خواهیم بود . امیدوارم این بهار همونی باشه که مردم رنجدیده کشور ما مستحق و منتظرش هستن. زنده باد آزادی و پاینده باد ایران
Monday, March 18, 2013
باراک جان، برادر! آب در هاون نکوب، کسی که با ماشین از روی مردم خود رد می شود و خم به ابرو نمی آورد، نهال دشمنی را هرگز بر نمی کند
پیام نوروزی زیبا و دلنشین باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا را دیدید و شنیدید . اگر چه مخاطب ابن پیام، بیشتر دولت و نه ملت ایران بود اما واقعیت آن است که همین الآن حاکمان جمهوری اسلامی - که زنده به دشمنی و عداوت با جهانیان هستند - در فکر ( باصطلاح خودشان ) پاسخی دندان شکن به این پیام نوروزی هستند تا مگر بتوانند آن را مانند همه واقعیت های دیگر امروز جهان وارونه جلوه نمایند . بنابراین باید با اوباما گفت: باراک جان، برادر! آب در هاون نکوب، کسی که با ماشین از روی مردم خود رد می شود و خم به ابرو نمی آورد، نهال دشمنی را هرگز بر نمی کند که اگر اینکاره بود وضع کشور و مردم ما بهتر از اینی بود که هست. اینان بیش از آنکه به فکر ایران و ایرانی باشند به فکر لبنان و سوریه و ونزوئلا و ... هستند و دم عیسوی شما هم در آهن سرد اینان اثری ندارد چرا که گفته اند: نرود میخ آهنی فرو در سنگ
از بی خاصیتی اصلاح طلبان حکومتی همین بس که بعد از 16 سال هنوز نتوانسته اند کسی را جایگزین خاتمی کنند. به این می گویند قحط الرجال!
در خبرها آمده است که تعداد زیادی از اصلاح طلبان حکومتی جمهوری اسلامی دوباره دست به دامان محمد خاتمی شده اند تا دوباره بیاید و خودش را برای دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا کند. خاتمی کسی است که به شهادت سخنان خودش تنها یک تدارکاتچی بود و هرگز نتوانست از پشتیبانی رأی میلیونها ایرانی به نفع پیشبرد جمهوریت و دموکراسی استفاده کند و همیشه منافع مردم را در پای منافع و مطامع ولی فقیه به قربانگاه برد. از این ها گذشته، اصلاح طلبان با این کار نشان دادند که اندیشه پویایی ندارند و در طول این همه سال هنوز نتوانسته اند کسی را همپا و هم ارز محمد خاتمی تولید و به عالم سیاست معرفی کنند . به این پدیده در اصطلاح سیاسی می گویند سترونی ( عقیمی ) سیاسی . اگر غیر از این بود باید تاکنون باید حداقل می توانستند فرد دیگری را داشته باشند تا مجبور به بازگشت به 16 سال قبل نشوند
Wednesday, March 13, 2013
براستی پاپ فرانسیس کجا و سید علی خامنه ای ولی امر سه راه آذربایجان کجا ؟
لحظاتی پیش با برخاستن دود سفید از فراز نمازخانه سیستین در واتیکان، پاپ جدید انتخاب شد. انتخاب پاپ که وظیفه رهبری ، معنوی یک میلیارد و دویست میلیون مسیحی کاتولیک و بلکه سایر شعب و فرق مسیحی را بعهده دارد همواره یکی از خبرسازترین اتفاقات در جهان بوده و هست . تمام دنیا چشم به آن پنجره کوچک می دوزد تا ببیند پاپ جدید کیست ! این مقدمه را داشته باشید تا مقایسه ای انجام دهیم مابین این تحول و آنچه در مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی در سال 68 در ایران اتفاق افتاد. کسی که طرفداران و جیره خورانش او را رهبر و ولی امر مسلمین جهان می دانند و خودش نیز این ادعای موهوم را باور کرده است، طی یک خیمه شب بازی عجیب و غریب سیاسی توسط هاشمی رفسنجانی که این روزها مثل سگ از این انتخابش پشیمان است، انجام شد. اگر کسانی یا رسانه هایی هم در آن زمان مشتاق بودند تا بدانند که جانشین خمینی کیست به این خاطر بود که ببینند آیا امکان دارد ایران، کشوری که ده سال از انقلابش گذشته بود و جنگی خانمانسوز را به همراه کشتار هزاران هزار نفر از فرزندان این آب و خاک تجربه کرده بود چگونه قرار است در مسیر ثبات و تعادل قرار گیرد و هیچ کسی در فکر این بود که مثلاً مسلمانان جهان از یتیمی درآمده اند و اینک کسی پیدا شده که "ولی امرشان" باشد. شرم آور است وقتی می بینم خامنه ای و مزدورانش او را هم ارز و هم سنگ کسی قرار می دهند که به شهادت تصاویر پخش شده، بعنوان یک رهبر واقعی مذهبی ( با احترام به عقاید همه انسانها ) در میان چه شور و شوقی انتخاب و معرفی می شود. براستی پاپ فرانسیس کجا و سید علی خامنه ای ولی امر سه راه آذربایجان کجا ؟
احمدی نژاد که اینجوری از مشایی تعریف می کنه مطمئنه خودش همجنسگرا نیست ؟
سابقه طرز برخورد جمهوری اسلامی و بویژه شخص احمدی نژاد را با همجنسگرایی و همجنسگرایان، می دانیم و نیازی به واکاوی و یادآوری نیست . تنها پرسشی که می ماند این است که این همه تعاریفی که احمدی نژاد از مشایی می کند جداً انسان را به شک می اندازد که این ارتباط یک ارتباط صرفاً انسانی یا از نوع مریدی و مرادی و یا ... است . همین
Tuesday, March 5, 2013
انشاءالله دست راست مردم ونزوئلا زیر سر مردم ایران !
برادر عرزشی هوگو چاوز در سن 58 سالگی به لقاءالله پیوست . امیدوارم در بهشت خیلی منتظر بعضی ها نماند
Wednesday, February 27, 2013
نرخ جدید خوراکی ها در ایران! دلخوش نباشید به این مقدار ... اتوبوس ها را هم مجانی می کنیم، شما را هم آدم می کنیم!
نرخ جدید خوراکیها در ایران
---------------------------
یک دانه گردو
یک دانه گردو
300 تومان
------------------------------ -------
یک قاشق عسل
350 تومان
------------------------------ -----
یک قاشق مربا
250 تومان
------------------------------ ------
یک تکه از پیتزای کوچک
1100 تومان
------------------------------ ------
یک عدد پسته
60 تومان
------------------------------ ------
گوشت چرخ کرده برای یک همبرگر
2000 تومان
------------------------------ -------
یک عدد فندق
40 تومان
------------------------------ -----
یک لقمه نان کره و پنیر
120 تومان
------------------------------ --------
یک لیوان شیر
400 تومان
------------------------------ ---------
یک پرس دیزی در قهوه خانه
7000 تومان
------------------------------ ---------
یک کف دست نان سنگک
60 تومان
------------------------------ -----------
یک قاشق روغن زیتون
300 تومان
------------------------------ ------
Tuesday, February 26, 2013
راستی یه سؤال: اگه طرف هر شب مخفیانه غذا می برده در خونه فقیر فقرا، پس چرا همه ازش خبر دارن ؟
متن زیر را جایی دیدم که عیناً نقل قول می کنم:
روایتی
است که روزی "ابوشکّاک" خدمت امام میرسد و می پرسد: یابن رسول چطور است که
می گویند شما «مخفیانه» درِ خانه فقرا غذا می گذارید ولی همه داستانش را
می دانند؟
نقل است که آن سوال، آخرین صدایی بود که از آن ملعون شنیده شد
برای خودم هم این سؤال پیش آمد ! نظر شما چیست ؟
Monday, February 25, 2013
توصیه ای به محسن رضایی! لطفاً پیش از اعلام رسمی کاندیدتوری، تکلیف مدارک تحصیلی تان را با ذکر همه جزئیات روشن کنید
ظاهراً، محسن رضایی که پس از کودتای انتخاباتی سال 88 و بدلیل مواضع و اظهار نظرهایی که کرد به محسن ... ناموس معروف شده است، در جایی اعلام کرده که قصد دارد برای انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نامزد شود. با اینکه این جناب محسن رضایی چقدر خوش خیال است یا چقدر مردم ایران را هالو فرض کرده است یا اینکه از جایی دستور گرفته است که دوباره نقش "بز گر" را در هیاهوی انتخابات بازی کند کاری ندارم، فقط از ایشان یک درخواست کوچک و ساده دارم : جناب آقای "دکتر" رضایی، مرحمت بفرمایید جهت رضای دل مردم ( که می دانم خیلی برایتان مهم است ! ) و تا قبل ازجدی شدن بازی، تکلیف مدارک تحصیلی تان شامل دیپلم و لیسانس، فوق لیسانس و دکترا را با ذکرتمامی جزئیات از جمله محل تحصیل، رشته تحصیلی، سال ورود و سال فارغ التحصیلی، اساتید راهنما، پروژه ، تز یا رساله ای که انجام داده اید و حتی الامکان معرفی چند نفر شاهد معتبر ( نه از جنس دم خودتان ) برای کلیه ادعاهایتان ، را روشن بفرمایید. آخر می دانید ؟ از آنجایی که بازار مکاره جعل و خرید مدرک این روزها بسیار داغ است و از آنجایی که شما فرد بسیار ناموس پرستی هستید نمی خواهم خدای ناکرده بعداً در مقابل این اتهام قرار گیرید که مدرکتان قلابی است. حیف است شما که مظهر ناموس هستید کارتان به این حقه بازی ها بکشد. همین
Wednesday, February 20, 2013
ابراهام لینکلن : اگر اراده ای برای تغییر چیزی ندارید، حق انتقاد به آن را نیز ندارید !
این نقل قول را از ابراهام لینکلن رئیس جمهور بزرگ ایالات متحده در جایی دیدم و بنظرم آمد با شما دوستان به اشتراک بگذارم تا مگر نظرات مخالفین بتواند آن را به شیوه منطقی به نقد بکشد . شخصاً بر این باورم که فقدان عملگرایی و عدم ارائه برنامه مشخص مشکل اصلی منتقدان و مخالفین حاکمیت جمهوری اسلامی است . بویژه آن دسته از اصلاح طلبانی که فقط بلدند غر بزنند و چون نوبت به خودشان می رسد غیر از ارادت به رهبر و نظام جمهوری اسلامی حرفی برای گفتن ندارند . به این حالت می گویند : دور باطل
Monday, February 18, 2013
توصیه به فعالان اپوزیسیون: اگر نمی توانید باندازه "رضا پهلوی" مؤثر و مبرز باشید، لااقل بخاطر ایران هم که شده پشت سر او بایستید
جنجال احمقانه سفارت جمهوری اسلامی بر سر پخش مصاحبه تلویزیونی کانال دولتی چین با آقای رضا پهلوی، یک بار دیگر نام این شخصیت فعال اپوزیسیون حاکمیت جمهوری اسلامی را بر سر زبانها انداخت . صرف نظر از کم و کیف این مصاحبه و حواشی آن، نکته ای که در این میان حائز ارزش است این است که روز بروز بر میزان شناخت رسانه ها و دولت های خارجی از آقای پهلوی افزوده شده و ایشان شناخته شده تر می شوند. تسلطی که ایشان به زبانهای انگلیسی و فرانسه دارند در کنار فعالیت های روزافزون شان چه بعنوان یک فعال سیاسی و چه در قالب شورای ملی و ... از ایشان یک شخصیت تمام و کمال سیاسی ساخته است. واضح است که در دنیای امروز یکی از ویژگیهای رهبران سیاسی تسلط بر زبانها و بر عرف و آداب دیپلماتیک است که در کنار اندیشمندی سیاسی و شفافیت می توان از آنها چهره های مقبول و ممتاز بسازد. نگارنده نه طرفدار سیستم پادشاهی است و نه طرفدار سیستم مشروطه و غیره چرا که تا زمانی که مردم ایران در یک محیط و بستر آزاد و مناسب اقدام به تصمیم گیری نکنند و رأی آزاد خود را به صندوق نریزند صحبت کردن در مورد هر نوع سیستم حکومتی کج سلیقگی می نماید. البته احزاب و گروهها ( هر که و هر چه که هستند ) می توانند هر کدام برای سیستم مورد علاقه خودشان تبلیغ کنند و مردم را برای رأی دادن به آن تشویق و اقناع نمایند اما چیزی که در این میان مهمترین است رأی نهایی و نظر مردم ایران است که صاحبان اصلی مملکت هستند. با ذکر این مقدمه می خواهم توصیه ای به فعالان سیاسی مخالف ( یا اپوزیسیون ) جمهوری اسلامی بکنم: آیا از این همه چند صدایی و خوار و ذلیل کردن همدیگر خسته نشده اید؟ آیا هنوز هم در گذشته مانده اید و قصد دارید به دعواهای حیدری - نعمتی تان ادامه دهید؟ آیا هنوز به لزوم اتحاد و همبستگی در مقابل دشمن مشترک ایمان نیاورده اید؟ آیا نمی خواهید از میان خودتان - هر کس که باشد - را بعنوان رهبر، لیدر، همراه یا هر عبارتی که مناسب میدانید انتخاب کنید که همه بر محوریت هماهنگی این شخص ( که قطعاً تنها نماینده و سخنگو، و نه تصمیم گیر نهایی برای جمع می باشد ) جمع گردید و صدایتان را بیش از همه به مردم ایران ودر نهایت به گوش جهانیان برسانید؟ اگر کسی را در قالب و اندازه رضا پهلوی دارید بسم الله! اگر ندارید بخاطر ایران و اینده نسل های آینده هم که شده کمی معقول و منطقی باشید و بر سر رضا پهلوی اجماع کنید. این اجماع قطعاً بمعنای پیروی و همراهی همه جانبه از ایشان نیست. می توانید منتقد نظرات شخصی و سیاسی ایشان بمانید اما یاد بگیرید که کار تیمی انجام دهید که تنها و تنها راه پیروزی بر یک حکومت تا دندان مسلح که همه منابع مالی لازم را نیز در اختیار دارد، کار تیمی و گروهی است ولاغیر
من اگه جای "آغا" بودم دستور قطع ارتباط با چین رو صادر می کردم، خیلی بی ناموسیه دیگه بعد از این ارتباط داشتن !
یعنی نمک به حروم تر از این چینی ها خدا خلق نکرده ، هر چی "آغا" انگشتش رو عسلی کرد و گذاشت دهنشون، آخرش ورداشتن محکم انگشتش رو گاز گرفتن ! سالهاست هر کاری از دست "آغا" براومده واسه این چشم بادومیا کرده، تمام سرمایه های مملکت رو براشون چوب حراج زده و نفت رو تقریبن مجانی بهشون داده و بازاراشون را از جنسای بنجل خالی کرده و خلاصه ناموسش رو هم گرو گذاشته آخرش چی شد ؟ چین ورداشت با رضا پهلوی مصاحبه کرده و پخش کرده ! الآن بهترین کار "آغا" اینه که دستور صادر کنه اولاً یه گاری از مجلس قرض بگیرن بفرستن چین و ببندن به جناب سفیر که باهاش برگرده چون حواسش نبوده دوماً کلیه روابط با چین قطع بشه تا چین دیگه از این شکرا نخوره . اینجوری به همه ثابت میشه که کلاه "آغا" توی مملکت و در سطح بین المللی هنوز پشم داره
Thursday, February 14, 2013
گور بابای خوزستان و چاههای نفتش، مهم اینه که زینبیه و کاخ بشار اسد تحت کنترل نیروهای ارتش اسلام است !
حتی درب و داغون ترین کشورهای دنیا هم برتمی تابند حضور کسانی چون مهدی طائب را که دفاع از سوریه را مقدم بر دفاع از کیان میهن می دانند. هر جای دیگری بود تا حالا چوب تو آستین طرف کرده بودند. این ها و آنچه طی دو - سه هفته اخیر گذشته است چیزی نیست جز نشانه های فروپاشی نظام جمهوری اسلامی . اوضاع و احوال داخل آنقدر خراب است که برای انحراف افکار عمومی از دعوای سگان و شغالان بارگاه ولایت مجبورند دست به دامن کسانی چون مهدی طائب شوند که با چنین اظهار نظرهای نفرت آمیزی تا دو سه روز افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده و با خریدن فحش خواهر و مادر به جان خود باعث شوند که تا حدودی اذهان مردم از کثافتکاریهایشان منحرف شود . اوضاعشان خرابتر از چیزی هست که می بینیم . صدای فروپاشی می آید
ترور، سوریه، لبنان، بازسازی، سپاه قدس، حسن شاطری، حسام سودبخش ! شما چه فکر می کنید ؟
هنوز آثار خبر آزادی 48 زائر ایرانی ( که تصادفاً همه شان مرد، مجرد و بدون خانواده و باز هم بطرز کاملاً تصادفی سپاهی بودند ) تمام نشده که خبر "جالب انگیز ناک" دیگری همه را (ما را که نه ! خودی هایشان را) شگفت زده کرد. طرف نه معلوم است اسمش دقیقن چیست، نه معلوم است کارش چه بوده است، نه معلوم است توی سوریه چکار می کرده است و کلاً هیچ چیز این ماجرا معلوم نیست. بهترین خبری که توانستند به مردم اعلام کنند (که شاید بهتر بود همین را هم نمی گفتند) این بود که ایشان سردار حسن شاطری با نام مستعار حاج حسام سودبخش !!! رئیس ستاد بازسازی جنوب لبنان !!! و از اعضای سابق مهندسی سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند و در راه بازگشت از سوریه (چرا بازگشت از سوریه ؟) به لبنان مورد حمله ( حالا فرقی نمی کند که حمله کنندگان مخالفین سوری باشند یا صهیونیستها ! ) قرار گرفته و کشته (یا بهتر است بگوییم ترور) می شوند !!! براستی با شنیدن این خبر چه فکر می کنید؟ هیچ جای دست و حسابی و قابل اتکایی دارد؟ از شنیدن اینکه ظاهراً یک هم میهن! در یک کشور دیگر کشته شده است اصلاً دلتان سوخت!؟ بازسازی جنوب لبنان! از کیسه ملت؟ به حساب کی؟ مردم پول داروی شان را ندارند بدهند، برای تکه ای مرغ دارند همدیگر را تکه و پاره می کنند، گوشت کیلویی 36000 تومن و و و ... نمی دانم بیشتر از این دیگر باید چه گفت
Monday, February 11, 2013
اعتراف خامنه ای به تقلب در انتخابات !
احتمالاً از قول جواد کریمی مقدس از نمایندگان مجلس نهم شنیده اید که خامنه ای در
دیدار خصوصی به محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی هشدار داده تا اختلافات را
پایان دهند و گفته است: "اگر در قیامت خداوند از من بپرسد چه کردی؟ من
میگویم که کسی جز اینها را نداشتم." با کمی دقت در نوع بیان خامنه ای می توان دو مضمون را دریافت : یکم اینکه او خود را مسئول و ولی نعمت و خدای همه این خلائق می داند ( که البته شک دارم که دیگران هم، چون او چنین احساسی داشته باشند و خامنه ای را مولا و سرور خود بدانند ) و دوم و مهمتر اینکه او چرا می خواهد پاسخگوی " خداوند " در قبال عملکرد امثال احمدی نژاد و لاریجانی باشد ؟ مگر نه اینکه - حداقل بصورت رسمی هم که شده - اینها منتخب مردم هستند و مسئولیت کارهای نابخردانه شان در بدترین حالت با مردم انتخاب کننده است ؟ اینکه خامنه ای می گوید کسی غیر از اینها را نداشتم یعنی چه ؟ آیا این نوعی اعتراف ناخواسته به این حقیقت نیست که اینها را من آورده ام و من انتخاب کرده ام ؟ آیا این گفته خامنه ای مؤید رسمی وجود تقلب در انتخابات نیست ؟ آیا منظور این نیست که انتخابات فقط برای تبلیغات بوده و نهایتاً مکنونات قلبی خامنه ای از آن بیرون می آید ؟ آیا انتخابات برگزار شده در جمهوری اسلامی فقط و فقط برای حفظ ظاهر و خالی نبودن عریضه نیست ؟
Friday, February 8, 2013
احمدی نژاد، تیری بود که خامنه ای شلیک کرد اما "کمانه" کرد به سمت صورت خودش !
به باور من بهترین تعبیری از اوضاع و احوال کنونی جمهوری اسلامی و روابط احمدی نژاد و خامنه ای می توان ارائه داد همین است . احمدی نژاد کسی بود که با شعبده بازی خامنه ای، به ریاست جمهوری رسید و بنا بود جهت عقب راندن اصلاح طلبان و میانه روهای طرفدار هاشمی رفسنجانی، باصطلاح "یارغار" خامنه ای باشد و در همین راستا، خامنه ای تمام آبروی داشته و نداشته خودش را به پای احمدی نژاد ریخت تا جایی که بعد از کودتای انتخاباتی سال 88 اقدام به قتل و جنایت و آدمکشی کرد و به تنهایی با تمام مردم ایران درافتاد و نهایتاً هم اعلام کرد که احمدی نژاد از هاشمی رفسنجانی ( شما بخوانید، از همه ) به او نزدیکتر است. کار، اما اکنون به جایی رسیده است که احمدی نژاد نه تنها "تره" هم برای خامنه ای و حرفهایش خرد نمی کند بلکه رودرروی خامنه ای و نوکرانش ایستاده و پنجه در صورت او می کشد چون می داند که بزودی "ترتیبش" را خواهند داد و تمام نابسامانی های مملکت را هم به گردنش می اندازند بنابراین او اولاً می گوید: دیگی که قرار نیست برای من بجوشد همان بهتر که سر سگ در آن بجوشد، ثانیاً به مصداق این ضرب المثل که "اگر کسی خواست تو را در چاه بیندازد، پایش رابگیر"! دارد هم تاک را می سوزاند، هم سر تاک نشان را به باد فنا می دهد! بعبارت واضحتر : احمدی نژاد بمثابه تیری است که خامنه ای به سمت دشمنانش شلیک کرد و اتفاقاً نشانه گیری اش هم بد نبود، اما از یک جایی به بعد این "تیر" کمانه کرد و به سمت خود خامنه ای تغییر جهت داد و عنقریب است که به نشانه بخورد! باید منتظر وقایع جالب روزها و هفته های آینده بود
Tuesday, February 5, 2013
این - احتمالاً آخرین - سفر احمدی نژاد بدرقه اش به استقبالش کاملاً جور شد!
پریروز از مجلس بیرونش انداختند، امروز برای اولین بار سفر خارجی اش را ( که اتفاقاً اولین سفر یک رئیس جمهور ایران به مصر بود ) بدون بدرقه نماینده خامنه ای شروع کرد و در مصر هم با پرتاب کفش یک جوان سوری مورد استقبال قرار گرفت . خلاصه اینکه بدرقه و استقبال به هم جور شد
Monday, February 4, 2013
آیا مرتضوی را از ترس افشاگری های بیشتر بازداشت کردند ؟
به فاصله یک روز پس از آنکه احمدی نژاد در مجلس - بقول خودش - دست به افشاگری زد، سعید مرتضوی علی الظاهر بصورت کاملاً تصادفی و در ارتباط با پرونده کهریزک بازداشت شد. این ادعا که بقول ظریفی حتا مرغ پخته را هم ته قابلمه به خنده وامی دارد توسط دادستانی تهران مطرح شده است. به باور نگارنده، این داستان می تواند وجه دیگری هم داشته باشد و آن اینکه احتمالاً حالا که معلوم شده چگونه مرتضوی دیگران را به تله انداخته و از آنان فیلم و نوار تهیه کرده است و این کار قطعاً محدود و منحصر به فاضل لاریجانی نبوده و ممکن است بسیارانی دیگر را نیز به ترس انداخته باشد، دستور از بالا رسیده که بگیرید این مردک ولد ال... حرامزاده نمک به حرام را! در واقع با این حرکت، احمدی نژاد نشان داد که مرتضوی باصطلاح " اینکاره " است و این خیلی ها را بقول مثل معروف " چوب را که برداری گربه دزده هوای کار را می کند " ترسانده است. حال می ماند اینکه مرتضوی - که قبلن هم اینچنین شایعه شده بود - چقدر دست بالا را برای خودش نگه داشته باشد و اسناد و مدارک اینچنینی را از دسترس خارج و در مکانی امن قرار داده باشد تا به محض وقوع چنین پیش آمدی از آن بعنوان سند آزادی خویش استفاده کند و بالاسری ها را وادار به تمکین کند. اگر اینچنین باشد ( که من خیلی هم بعید نمی دانم ) باید منتظر بود که در روزهای آینده چگونه پرده های دیگری از افشاگری نوع سعید مرتضوی یکی پس از دیگری فرو خواهند افتاد . دیدن وقایع روزهای آینده بسیار جالب خواهد بود
آ سید علی! عمامه رو بده بالا
آ سید علی ! مطمئنم که ازجزئیات آنچه در باصطلاح "مجلس شورای اسلامی" گذشت خبر داری . اینان دست پرورده ها و گماشتگان شما هستند که اینچنین بسان سگ و شغال به جان هم افتاده اند! می دانم خون خونت را می خورد، نوش جانت! گوارای وجود ناقابلت! باید آنوقت که چنین بی مایگانی را بر میکشیدی به فکر این روز هم می بودی! حالا که تشت رسوایی خودت و نظامت بیش از همیشه از بالای بام فرو افتاده و نمی توانی آب به جوی رفته را برگردانی حداقل در حق خودت و همه ایرانیان محبتی بکن : عمامه ات را بده بالاتر
Sunday, February 3, 2013
اگر شما جای وزیر برکنار شده بودید، عقلانی ترین کاری که می کردید چه بود ؟ فرار نبود !؟
بالاخره یکی دیگر از وزرای دولت امام زمان نیز امروز برکنار شد . در این میانه بازار پر هیاهو که بقول قدیمی ها سگ صاحبش را نمی شناسد، می خواهم بدانم صرف نظر از دعواهای جناحی موجود و اینکه در این میان حق با کیست، اگر شما جای این فرد بودید در شرائط حاضر و با توجه به اینکه آفتاب دولت احمدی نژاد رو به افول است و او بنا دارد همزمان با خود آفتاب بقیه را هم از وسط آسمان به پایین بکشاند، همچنین با توجه به اینکه همه بهتر از خود جناب وزیر برکنار شده می دانند که ایشان در این میان فقط و فقط نقش گوسفند قربانی را ایفا کردند و بودن و ماندن مرتضوی نه در اختیار ایشان بود و نه در حوزه مسئولیتشان، بهترین و عقلانی ترین کاری که می کردید چه بود؟ آیا فرار را بر قرار ترجیح دادن نبود؟ آیا نباید منتظر خبر قریب الوقوع فرار شیخ الاسلامی به خارج از کشور ( هر جهنم دره ای که راهش بدهند ) بود ؟ پیشنهاد می کنم کسانی که دسترسی به منابع خبری دارند در روزهای آتی گوشه چشمی به ایشان داشته باشند تا مبادا خدای ناکرده بعدن سورپرایز شوند
آقای خامنه ای ! حال که کار بین دو نوچه شما بالا گرفته است، از میان علی و محمود نظر کدامشان به نظر شما نزدیکتر است ؟
جناب سید علی خان خامنه ای، یادتان است چند وقت پیش به نوچه ها و نوکران تان در سه قوه قضائیه و مقننه و مجریه گفتید مانند سگ به جان هم نیفتند و هر کدام در گوشه ای به لفت و لیس خودشان بپردازند و صدایش را هم درنیاورند ؟ یادتان هست ؟ یادتان هست در جریان اختلاس و دزدی سه هزار میلیارد تومانی فرمان " کش ندهید " صادر کردید ؟ دلقک بازی امروز اوس محمود را دیدید ؟ ظاهراً اینها بنا ندارند حرف نه شما و نه حرفتان را به پشیزی گرفته و تمکین کنند ! مانند سگ و شغال به جان هم افتاده اند و پرده از کثافتکاری های یکدیگر که قطعاً بدون اطلاع و هماهنگی شما هم نمی توانسته است انجام گرفته باشد بالا میزنند . نمی دانم الآن دارید به چه فکر می کنید و چه خاکی می خواهید روی سر خودتان و نوکران و غلامان و سگان آستان تان بریزید اما هر کاری که می کنید حداقل برای این سؤال پاسخی پیدا کنید : از میان علی لاریجانی و محمود احمدی نژاد، نظر کدام یک به نظر شما نزدیکتر است ؟
Saturday, February 2, 2013
جمهوری اسلامی دربدر بدنبال پیدا کردن یک "میمون خر" که هواپیمای جنگی اش را به پرواز درآورد
بعد از تجربه بسیار بسیار موفقیت آمیز ارسال فضاپیمای پیشگام به سرنشینی یک میمون و بازگشت پیروزمندانه ! همان میمون ، اینک و پس از رونمایی از جنگنده قاهر 313 ( راستی 312 تای قبلی این قاهر کجان !؟ ) جمهوری اسلامی بدنبال پیدا کردن یک میمون بسیار خر است تا بتواند هواپیمایش را هم به پرواز درآورد ! باید بنشینیم و منتظر این پرواز شکوهمند باشیم
Thursday, January 31, 2013
راستی تا یادمون نرفته : سالگرد ورود حضرت آیت الله "مقوا" به میهن اسلامی خیلی خیلی مبارک باشه
پارسال دقیقاً در چنین روزی شاهد یکی از شاهکارهای نوین مخ های ذوب شده در ولایت بودیم . اونجایی که آیت الله " مقوا " رو اینور و اونور می کردن و جلوش تعظیم میکردن و به خاک می افتادن . حالا که بمناسبت شاهکار فضایی اخیر دولت فخیمه بازار تبریک و شادباش خیلی گرمه جا داره سالگرد ورود این جناب "مقوا" رو هم به همه عاشقان ولایت تبریک بگم
موفقیت فضایی مبارک ! ایشالله دست راست این میمون زیر سر گوسفندای مجلس
بار دیگر دولت احمدی نژاد افتخار آفرید ! به همین مناسبت موفقیت آنان در ارسال یک میمون به فضا را ( صرف نظر از اینکه این میمون واقعاً زنده برگشت یا نه ) به ایشان و رهبرشان شادباش و تهنیت می گویم و امیدوارم در همین راستا شاهد ارسال قریب الوقوع حیوانات دیگر از جمله گوسفندان ساکن در مجلس و انواع و اقسام گاووحشی و دایناسور و الاغ های قوای سه گانه و بیت رهبری باشیم
Friday, January 25, 2013
فعلاً از باب سرگرمی هم که شده "انتخابات آزاد" را فراموش نکنیم
پیشنهاد می کنم عجالتاً که هیچ برنامه خاصی برای تغییر نظام وجود ندارد و هر کسی ساز خودش را کوک می کند برای آنکه بیکار نباشیم و ضمنن یک دهن کجی هم به "بعضی ها" کرده باشیم ، از یادآوری کلمه سخیفه "انتخابات آزاد" غافل نشویم. این کوچکترین و کم هزینه ترین کاری است که می توانیم بکنیم . تلاش کنیم که هر جا می رویم و هر کس را می بینیم فقط با یک علامت کوچک هم که شده "انتخابات آزاد" را به هم یادآوری کنیم
Thursday, January 24, 2013
مگر "ملأ عام" مستراح است که اینچنین به کثافتش کشیده اید ؟
خطابم به جنایتکاران وحشی ای است که این روزها "ملأ عام" را با مستراح اشتباه گرفته اند و به خودشان اجازه هر کثافتکاری ای را در " ملأ عام" می دهند : جوانان را بدون دادگاه درست و حسابی و اجازه دفاع و محاکمه عادلانه و علنی بر بالای دار می برند و دست و پا قطع می کنند . اینان مگر که هستند که چنین جسورانه عرصه جامعه را با وحشت آفرینی لجن مال می کنند ؟ تکلیف مردم در این میان چیست ؟ فقط نظاره کنند !؟ براستی ما در این میان کجاییم ؟ لختی اندیشیدن هم بد نیست
Tuesday, January 22, 2013
اگر در این 34 سال بجای مرگ بر آمریکا فریاد زده بودیم " مرگ بر ریال " شاید الآن وضعمان بهتر بود
کشور جالبی داریم . 34 سال است تمامی بلندگوهای تبلیغاتی حاکمیت شعار مرگ بر آمریکا سر می دهند و نتیجه این شده است که پول آمریکا امروز روی چشم و دل ملت جای دارد و بقول یکی از وبسایت ها " دلار دیگر در ایران بی قیمت شده است " . داشتم فکر می کردم ظاهراً شعار مرگ بر آمریکای ما تنها و تنها به تقویت ارزش پول آمریکا ( یا بهتر بگویم ضعیف و بی ارزش شدن پول ملی خودمان ) شده است . ایکاش بجای مرگ بر آمریکا فریاد زده بودیم مرگ بر ریال شاید الآن وضع بهتری داشتیم
Sunday, January 20, 2013
... بر پدر و مادر و جد و آباد کسانی که نصفه شب برای تماشای جان دادن هم نوعشان سر و دست می شکنند
دیدن صحنه اعدام یک انسان ( هر کس که باشد ) و سر و دست شکاندن برای آن، آنهم در نیمه های شب فقط از یک انسان روانی بر می آید . کاری به ماهیت نظام حاکم ندارم که تا چه حد در رساندن این مردم به چنین جایگاه رذیلانه ای اثر داشته است اما گمان می برم اینکه همه چیز را یکسره به گردن نظام و رژیم بیندازیم کار درستی نیست . در واقع با این کار فقط و فقط مسئولیت انسانی خودمان را سلب می کنیم . به هر حال انسان به انسانیتش است که انسان است وگر نه حیوانی بیش نیست . وقتی تصویر جمعیتی را که برای تماشای اعدام دو انسان ( هر کس و با هر میزان از جنایت ) دیدم پشتم لرزید . این کار، کار یک انسان نیست . همین و بس
Tuesday, January 15, 2013
مجلس شورای اسلامی، قانون شکن ترین مجلس قانونگذاری دنیا !
پس از گذشت تقریباً سی و چهار سال از حادثه ای که آن را "انقلاب اسلامی" می نامند ، هنوز دست اندرکاران حاکمیت سردر گم اند که جایگاه و مشروعیت قانون چیست! نگارنده بر این باور است که بسیاری از این حضرات اساساً هنوز نمی دانند که معنا و مفهوم قانون چیست! این بلیه که همواره دست به گریبان سیستم حکومتی جمهوری اسلامی بوده ، هست و خواهد بود در تمام طول سالیان موجودیت این نظام باعث بروز سردرگمی و بی قانونی بوده است . در این راستا، مصوبه اخیر " باصطلاح " نمایندگان مجلس در خصوص ممنوعیت دوشغله بودن مقامات و استثناء بخشی به منصوبان رهبری از شمول این ماده قانونی نشانی دیگرازاین سردرگمی در خود دارد. همچنین در بحث مربوط به قانون احزاب، آنجا که در ذیل شرایط و ملزومات تشکیل حزب به پایبندی به قانون اساسی و "اصل مترقی ولایت فقیه" که انگار تافته ای جدا بافته و نه از جنس قانون است اشاره می کنند نیز در همین راستا قابل بحث و بررسی است. بنظر چنین می آید که آین جماعت هنوز نمی دانند - یا نمی خواهند بدانند - که آیا براستی مشروعیت رهبری به قانون اساسی است یا مشروعیت قانون اساسی به رهبری. اینان هر زمان که می خواهند جایگاه رهبری را مشروعیت ببخشند به وجود اصل 110 قانون اساسی اشاره می کنند و در واقع اینچنین وانمود می کنند که اگر رهبر مشروع و لازم الاطاعه است بدلیل این اصل قانونی است، اما هر جا که جهت باد اجازه ندهد براحتی همین مشروعیت قانونی را زیر پا نهاده و با مستثنا کردن رهبر و منصوبان او پا را از دایره قانون فراتر نهاده و در عمل قانون را لگد مال امیال گروهی و صنفی نموده و ترجیح می دهند بجای حرکت بر مدار قانون، پشتک وارو زنان مراتب چاپلوسی و دریوزگی خود را به منصه ظهور برسانند . اگر چه از این جماعت که به هیچ عنوان نسبتی با انتخاب واقعی مردم ندارند نمی توان انتظاری فراتر از این داشت اما عمق فاجعه جایی است که قانون به بازی گرفته شده و آلت دست بی قانونان قرار می گیرد . اینچنین است که در چنین کشوری نمی توان هرگز از کسی انتظار قانونمداری داشت و داغ ننگ آن تا ابد بر پیشانی " مجلس شورای اسلامی " که بجای عصاره "فضائل ملت" بودن ترجیح می دهد عصاره "رذائل یک شخص" باشد، می ماند. به تعبیری ساده تر و رساتر می توان گفت که این مجلس قانونگذاری، "قانون شکن ترین" مجلس دنیاست
Friday, January 11, 2013
حالا که گفتن "انتخابات آزاد" گوشت تن بعضیا رو آب میکنه، کار خاصی نداریم : انتخابات آزاد
حالا که این داستان گفتن عبارت " انتخابات آزاد " داره یواش یواش بالا می گیره و تبدیل می شه به بسم الله ی که جن دیکتاتوری رو به رعشه میندازه، ما هم کاری نداریم فقط همینجوری واسه خنده هم که شده میگیم انتخابات آزاد
Subscribe to:
Posts (Atom)