این بار می خواهم کمی تلخ بنویسم :
تلخ از آن جهت که واقعیت بخشی از جامعه امروز ماست . تلخ از آن جهت که در قرن بیست و یک هستیم و بخشی از جامعه ما هنوز در قهقرای تاریخ دست و پا می زند . و باز تلخ از آن جهت که این جماعت نمی توانند یا نمی خواهند که حتا برای یک بار هم که شده لختی بیندیشند و اعمال خود را با نگاهی عقلی ارزیابی کنند . دیدن صحنه ها و تصاویری از چگونگی برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم امسال هر بیننده ای را به تفکر وا می دارد البته اگر مجال تفکری باقی مانده باشد ! کودک شیرخواره ای که در بندر عباس با پنکه سقفی برخورد می کند و اگر نمرده باشد باید تا آخر عمر با نقص عضو زندگی کند . جماعتی در اینجا و آنجای کشور بر سر و روی خود گل مالیده اند و خود را تبدیل به هیولاهایی کرده اند که دیدنش اسباب آزار روح است . زنجیر زنی و قمه زنی مصداق بارز خودآزاری است که متأسفانه هنوز طرفداران کمی هم ندارد . صف های طولانی گرفتن مقداری غذا چیزی جز تبلیغ روح گدایی و گداصفتی نیست اگر ندانیم حق و باطل چیست و برای احقاق حق بپا نخیزیم .
اگر چه در اصالت واقعه عاشورا تردیدهای جدی وجود دارد و می توان حدس زد که در طول تاریخ، چه کسانی و با چه انگیزه هایی بر طبل این نوع اعمال و رفتار غیر انسانی کوبیده اند ولی حتا با فرض صحت این واقعه تاریخی جای بسیار تأسف است که بسیاری از مردمان ما هنوز پیام آن را درنیافته اند و این مراسم برایشان از ارائه یک سری رفتارهای کلیشه ای بدون پایه و اساس فراتر نرفته است، و دقیقاً همینجاست که به این نتیجه می رسیم که براستی خمینی حرف درستی زد آنجا که گفت : " ما هر چه داریم از محرم داریم " !
با اندکی تعمق در این حرف می توان دریافت که تا وقتی که هستند کسانی که بر سر و روی خود گل می مالند و پیکر خود را آماج زنجیر و قمه قرار می دهند و گداوار به صفهای غذا حمله ور می شوند و از سر و کول هم بالا می روند از همه مهمتر بچه های بیگناه را نیز درگیر اینگونه اعمال غیر انسانی می کنند، چه باک که تمام سرمایه های مملکت دارد به تاراج می رود ؟
چه باک که کشورمان هر جا سخن از اعدام و فساد و پلیدی و پلشتی است در صف اول ایستاده است ؟
چه باک که عده ای سوار بر همین موج ناآگاهی و خرافات زدگی شده و تسمه از گرده مردمان می کشند و میلیاردها دلار از داریی کشور را خرج امیال شیطانی خود می کنند و دریغ از یک ریال که به صاحبان اصلی اش - همین مردم - داده شود ؟
براستی چه باک که کشور دست نااهلان افتاده است و هر روز بیشتر از روز قبل در منجلاب تباهی و فلاکت و بدبختی و جنگ و کشتار و گرسنگی و انواع و اقسام فسادهای اجتماعی و مالی و سیاسی و فرهنگی فرو می رود ؟
نمی خواهم بگویم خلایق هر چه لایق ! اما واقعاً خود را جای مسئولین جمهوری اسلامی بگذارید : با مردمی طرف هستید که حاضرند هرکاری که شما بگویید بکنند بدون آنکه از شما چیزی بخواهند ، به هر سازی که شما بزنید برقصند بدون آنکه بدانند چه می کنند و حاضرند همه نوع توسری و فشار و بدبختی را تحمل کنند بدون آنکه حتا یک بار هم با خود بیندیشند که مثلاً حسین بن علی که بود و چه کرد و چرا کشته شد ! مردمی که هرگز از خود نپرسیده اند چرا در میان این خیل انبوه عزاداران و سینه زنان و قمه زنان و زنجیر زنان و خاک بر سران حتا یک آخوند و مداح پیدا نمیشود! چه می کنید ؟
آیا کسی که در اعمال خود نمی اندیشد و حاضر است مقام انسانی خودش تا به این پایه پایین آورد، از آزادی، از دموکراسی و اصولاً از مقوله ای تحت عنوان "حق" چیزی می فهمد؟ آیا این مردم در آینده فرزندان اندیشه کرده اند؟ آیا حاضرند آینده و زندگی فرزندانشان را فدای گذشته های دور تاریخ کنند ؟ آیا اینان در برقرار ماندن رژیم استبدادی مقصر نیستند؟ آیا جمهوری اسلامی هر چه دارد از اینان نیست؟
No comments:
Post a Comment