انتخابات دوازدهم اسفند تحریم شد . این را همه و از جمله حاکمیت جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه می دانند . جمهوری اسلامی خودش را کشت تا مگر به همه بقبولاند که شصت و چهار درصد واجدین شرایط، بقول خودشان فهیم و بابصیرت بوده اند اما حنای این ادعا کم رنگتر از آن است که هیچ ابلهی را به باور برساند! تنها کافیست به بررسی عملکرد نظام در فاصله دو انتخابات مجلس هشتم و نهم بپردازیم، آنگاه خواهیم دید اگر مردم ایران را در شمار و در عداد گوسفندان نیاوریم، هرگز به رقم شصت و چهار درصد ادعایی نخواهیم رسید : کارنامه رژیم در فاصله دو انتخابات آنچنان سرشار از شیرینکاری بوده که حتا سرسخت ترین طرفدارانش را هم برای شرکت مجدد در انتخابات به شک و شبهه می اندازد . کارهایی نظیر تقلب و کودتای انتخاباتی در جریان انتخابات سال هشتاد و هشت ، رساندن کشور به مرز فروپاشی ، گرانی سرسام آور در پی طرح هدفمندی یارانه ها ، فروش کشور به روسیه و چین و بر باد دادن سرمایه های ملی ، اختلاس های نجومی در سیستم بانکی ، اخته کردن بیش از پیش مجلس با انواع و اقسام احکام حکومتی و همچنین ارعاب و تطمیع نمایندگان مجلس فرمایشی به قسمی که مهمترین قانون مصوب مجلس هشتم چیزی نبود جز قانون نظارت بر عملکرد نمایندگان که آن نیز به نوبه خود معنایی جز استهزاء و تخفیف امر قانون و پارلمانتاریسم ندارد و هر کسی را بیش از آنکه به خنده وادارد ناگزیر از گریه می کند . اینها تنها بخشی از کارنامه چهار ساله اخیر نظامی بوده است که ادعا دارد با وجود این همه بدبختی که بر سر مردم آورده است سیزده درصد بیشتر از دور قبل مردم را پای صندوق های رأی کشانده است . این ادعا معنایی ندارد بجز مسخره کردن مردم و دست کم گرفتن شعور آنان ! بنابراین می توان قاطعانه ادعا کرد که حتا اگر فرض مشارکت پنجاه و یک درصدی مردم در انتخابات دور قبل مجلس را هم بپذیریم به هیچ عنوان نمی توان باور کرد که نر خ مشارکت در دوره اخیر 13 درصد بیشتر بوده است. این از نظام و مردم ! مردمی که بدون نیاز به اپوزیسیون فعال و مؤثر، خود می دانند چکار کنند. مردمی که انتخابات را با اراده و اختیار خودشان و بنا به تشخیص خودشان تحریم کردند. قطعاً هیچ کسی و هیچ گروهی نمی تواند اعتبار تحریم انتخابات را یکسره به حساب خود واریز کند. مردم تکلیف خودشان را با نظام روشن کرده اند، حال می ماند تکلیف اپوزیسیون داخل و خارج که باید بزودی فکری به حال خود کنند وگر نه بزودی کار بجایی خواهد رسید که تاریخ مصرف بسیاری شان به اتمام خواهد رسید و در مسیری خواهند افتاد که دیگر هرگز قادر به جلب اعتماد مردم نخواهند بود ! این جماعت اگر نتوانند چه به تنهایی و چه بصورت گروهی قدرت و اتحاد خود را به رخ بکشند هرگز نخواهند توانست در فردای ایران و در روند تحولات پیش رو تأثیر گذار باشند . راه چاره چیست ؟ اتحاد و یگانگی ! آنهم نه اتحاد به معنای یکی شدن بلکه بمعنای به اشتراک گذاشتن مشترکاتشان ! مگر نه اینکه اکثر این گروههای سیاسی بر روی موضوع انتخابات آزاد و منصفانه اشتراک نظر دارند ؟ مگر نه اینکه - حداقل در مقام ادعا - می گویند که باید تکلیف نظام اینده و وزن سیاسی هر حزب و گروهی را باید مردم از طریق صندوق انتخابات مشخص کنند ؟ پس بسم الله ! همین یک هدف کافی است تا هر گروهی را به مجموعه متحد وصل کند . در این مسیر، البته باید از هر گونه ادعای بیخودی که نشاندهنده میزان اقبال مردم است خودداری شود چرا که کسی تاکنون نتوانسته است اندازه گیری کند که مثلاً فلان حزب یا گروه سیاسی مورد اقبال چند درصد از مردم ایران است . پس بهتر است هر حزب و گروه، تنها با این ادعا که می تواند نماینده حداکثر ده درصد ( بصورت سمبلیک ) از مردم کشور است و بس! باید اجازه داد که میزان دقیق آن را هم خود مردم از طریق انتخابات آزاد مشخص کنند . اینکه چه کسی به براندازی می اندیشد و کدام گروه به اصلاح رژیم پایبند است را نیز باید به آینده واگذار کرد البته اگر همگان به صندوق رأی اعتقاد دارند . در این میان فرقی میان چپ و راست و مشروطه خواه و سلطنت طلب و اصلاحگر و چه و چه وجود ندارد چرا که بقول ضرب المثل معروف : نه به دار است و نه به بار ! اگر کسی برای کسی قیافه نگیرد و همه به هدف مشترک که همانا آزادی ایران و مردمسالاری واقعی است بیندیشند، می توان به اتحاد واقعی دست یافت . این گروهها می توانند به همه ، از جمله به خودشان و به مردم ایران و به حاکمیت و جهانیان ثابت کنند که بدیلی برای آنچه اکنون در ایران وجود دارد، هست . باید از سخن کاست و بر مبلغ افزود . اگر کسی در این میان هست که ادعای نمایندگی همه یا بخش عظیمی از مردم ایران را دارد، قطعاً سخن به گزاف می گوید و باید در اصل و ماهیت تفکر سیاسی اش شک کرد . در ایران آینده باید همه باشند . ایران ملک مشاع همه ایرانیان است
No comments:
Post a Comment