الحمدلله به خیر گذشت و کسی نمرد !
این جمله ، نتیجه آن همه پایمردی دوازده مرد آزاده ای شد که بمدت بیش از دو هفته اعتصاب غذا کردند و جان خود را به خطر انداختند .
همین !
ظاهراً ماجرا به خوبی و خوشی تمام شد و بقول معروف " آب هم از آب تکان نخورد " !
پرسش اینجاست که در این میان ، اما ، ما چه کردیم ؟
آیا غیر از این بود که از گوشه و کنار دنیا برایشان پیام فرستادیم که اعتصاب غذایتان را بشکنید و جان خودتان را به خطر نیندازید ؟
یا اینکه حداکثر هم در جمعیت های پنجاه و صد نفره به تجمعات حمایتی رفتیم و نشان دادیم که تعدادمان بعد از دو سال بشدت آب رفته است !؟
همین و بس .
به باور من کاری که می بایست انجام می دادیم و نکردیم این بود که از خود بپرسیم براستی اینان برای چه اعتصاب غذا کرده اند و چه پیامی دارند و مخاطبانشان کیست ؟
روی سخنشان براستی با کیست ؟ با حاکمیت یا با خود ما !؟
آیا واقعاً روی سخنشان با حاکمیتی که سالهاست به همه جهانیان نشان داده است که مقید به هیچ آئین و قانونی نیست ؟
با حاکمیتی که نشان داده است تنها چیزی که برایش حتا به اندازه پشیزی هم ارزش ندارد ، جان آدمیان است ؟
با حاکمیتی که هرگز زبان خوش سرش نشده و نمی شود ؟
با حاکمیتی که سابقه کشتن چندین هزار نفر از فرزندان این آب و خاک را در فاصله ای کمتر از یک ماه دارد ؟
براستی آیا با خود اندیشیدیم که جمهوری اسلامی حتا ککش هم نمی گزد اگر آزادمردان ما در اثر اعتصاب غذا جان خود را از دست دهند ؟
اگر اینگونه است - که به گمانم هست - پس چه فایده از اعتصاب غذا ؟
آیا روی سخنشان با ما نبود ؟ با ما مردم ؟
آیا نخواستند به ما یادآوری کنند که بخاطر همان راهی به محبس افتاده اند که ما نیز پوینده اش هستیم ؟
آیا منظورشان این نبود که به ما یادآوری کنند که هستند و مانند ما زندگی و آینده فرزندانشان را دوست دارند و قرار نیست که فقط روحشان شاهد پیروزی ما باشد ؟
آیا هدفشان از آن اعتصاب غذای طولانی و مرگبار خرده گیری بردوستان و یاران و همرزمان و همسنگرانشان سابقشان که گوشه عافیت و کنج عزلت گزیده اند ، نبود ؟ همان دوستانی که این روزها تمام تلاش شان این است که تنور انتخاباتی رژیم را گرمتر و گرمتر کنند ؟
آیا کسی پیام را دریافت کرد ؟
آیا گوش شنوایی برای گلایه دردمندانه شان هست ؟
این جمله ، نتیجه آن همه پایمردی دوازده مرد آزاده ای شد که بمدت بیش از دو هفته اعتصاب غذا کردند و جان خود را به خطر انداختند .
همین !
ظاهراً ماجرا به خوبی و خوشی تمام شد و بقول معروف " آب هم از آب تکان نخورد " !
پرسش اینجاست که در این میان ، اما ، ما چه کردیم ؟
آیا غیر از این بود که از گوشه و کنار دنیا برایشان پیام فرستادیم که اعتصاب غذایتان را بشکنید و جان خودتان را به خطر نیندازید ؟
یا اینکه حداکثر هم در جمعیت های پنجاه و صد نفره به تجمعات حمایتی رفتیم و نشان دادیم که تعدادمان بعد از دو سال بشدت آب رفته است !؟
همین و بس .
به باور من کاری که می بایست انجام می دادیم و نکردیم این بود که از خود بپرسیم براستی اینان برای چه اعتصاب غذا کرده اند و چه پیامی دارند و مخاطبانشان کیست ؟
روی سخنشان براستی با کیست ؟ با حاکمیت یا با خود ما !؟
آیا واقعاً روی سخنشان با حاکمیتی که سالهاست به همه جهانیان نشان داده است که مقید به هیچ آئین و قانونی نیست ؟
با حاکمیتی که نشان داده است تنها چیزی که برایش حتا به اندازه پشیزی هم ارزش ندارد ، جان آدمیان است ؟
با حاکمیتی که هرگز زبان خوش سرش نشده و نمی شود ؟
با حاکمیتی که سابقه کشتن چندین هزار نفر از فرزندان این آب و خاک را در فاصله ای کمتر از یک ماه دارد ؟
براستی آیا با خود اندیشیدیم که جمهوری اسلامی حتا ککش هم نمی گزد اگر آزادمردان ما در اثر اعتصاب غذا جان خود را از دست دهند ؟
اگر اینگونه است - که به گمانم هست - پس چه فایده از اعتصاب غذا ؟
آیا روی سخنشان با ما نبود ؟ با ما مردم ؟
آیا نخواستند به ما یادآوری کنند که بخاطر همان راهی به محبس افتاده اند که ما نیز پوینده اش هستیم ؟
آیا منظورشان این نبود که به ما یادآوری کنند که هستند و مانند ما زندگی و آینده فرزندانشان را دوست دارند و قرار نیست که فقط روحشان شاهد پیروزی ما باشد ؟
آیا هدفشان از آن اعتصاب غذای طولانی و مرگبار خرده گیری بردوستان و یاران و همرزمان و همسنگرانشان سابقشان که گوشه عافیت و کنج عزلت گزیده اند ، نبود ؟ همان دوستانی که این روزها تمام تلاش شان این است که تنور انتخاباتی رژیم را گرمتر و گرمتر کنند ؟
آیا کسی پیام را دریافت کرد ؟
آیا گوش شنوایی برای گلایه دردمندانه شان هست ؟
No comments:
Post a Comment