Wednesday, June 1, 2011

هاله سحابی را هم جلوی چشمانمان کشتند ! آیا هنوز هم زمان جمعه خشم ما فرا نرسیده ؟

واقعاً جمهوری اسلامی باید چه بلایی سر ما بیاورد تا صدایمان دربیاید ؟ آنچه این روزها و بخصوص امروز دیدیم کافیست که مردم هر کشوری را تا حد سرنگونی رژیم حاکم به جوش آورد ! آنوقت ما نشسته ایم و منتظریم شورای هماهنگی راه سبز امید - که نمی دانیم کیستند و کجایند - برایمان تصمیم بگیرند و راهپیمایی سکوت هماهنگ کنند و غیره و غیره !
تونس و مصر را به یاد داریم ؟ مبارزه قهرمانانه مردم سوریه را می بینیم ؟ چرا الهام نمی گیریم ؟ چرا یاد نمی گیریم ؟
چرا نشسته ایم و دلمان فقط به به این خوش است که اوباما بیاید و بگوید که اولین تظاهرات اعتراضی از تهران شروع شد ؟
خوب که چی ؟
مگر نشنیده ایم که می گویند " کار که کرد ، آنکه تمام کرد " ؟
از یک طرف هیچکس را و هیچ گروهی را از جمله شورای هماهنگی راه سبز قبول نداریم ، از طرف دیگر خودمان هم هیچ کاری نمی کنیم ! فقط نشسته ایم که هر از گاهی کسی بیاید و چیزی بگوید و چون توفان بر سرش خراب شویم ! همین !؟
آیا در سوریه و تونس و مصر کسی پرسید که مثلاً امام جمعه کیست ؟ آیا مهم است که ما اعتقاد مذهبی داریم یا نه ؟ اصلاً آیا اهمیت دارد که ما نماز می خوانیم یا نه ؟
چرا ما نتوانیم جمعه خشم برگزار کنیم ؟
چند نفر مانند هاله سحابی را در روز روشن و جلوی چشمانمان بکشند و ما ککمان بگزد ؟
آیا زمان اعتراض واقعی به دیکتاتوری فرا نرسیده است ؟
این رژیم همه چیزمان را دارد به باد می دهد و در صدر آن انسانیت و غیرتمان را ! امروز اگر نجنبیم ، فردا بسیار دیر خواهد و دیگر کسی نیست که بر جنازه ما اشک ماتم بریزد !
زنده باد آزادی

1 comment:

  1. این مردم ابتدایی و عموما بی سواد نپال از ما خیل ایرانیان فرهیخته و دانشگاه دیده بسی جلوتر بودند!آنها دقیقا می دانستند که چکار دارند می کنند! گویا قرار بوده هیئت حاکمه قدرت را پس از دو سال تحویل دهد ولی اینکار را نکرده و الان هشت سال است که بر مسند مانده است. مردم نپال هر هفته یکی دو روز را در اعتصاب و تظاهرات بسر می برد. یکی دو روز قبل از روز اعتصاب , توسط احزاب و گروه های مخالف توسط اعلامیه و یا حتی بصورت شفاهی تاریخ اعتصاب و یا بقول خودشان "استرایک" به مردم کوچه بازار اعلام می شود.در روز اعتصاب هیچ تاکسی و وسیله نقلیهای حتی موتور سیکلت حق تردد در خیابان های اصلی و فرعی شهر را ندارد و الا با بازخواست گروه های مردم که در سر چهار راه ها و معابر جمع شده اند مواجه می شود. تمام مغازه ها بسته می شوند و آنهایی که مشکل مادی دارند به احترام اعتصاب, کرکره مغازه خود را تا نیمه پایین می کشند. کارمندان دولت همه بر سر کار های خود می روند ولی بخش خصوصی فعالانه از فعالیت خود داری می کند. یک روز موتور سیکلتی را کرایه کردم تا با آن به گشت در کوههای اطراف بروم. اولا که صاحب موتور سیکلت از کرایه موتور به من امتناع کرد ولی عاقبت چون توریست بودم با عنوان این که مسئولیت آن بر عهده خود توست آن را به من کرایه داد. نیروی ضد شورش جابجای شهر پخارا حضور داشت ولی هر جا که پلیس بود مردم نبودند و هرجا مردم بودند پلیس نبود! ولی در عوض همه جا پر از اعتصاب بود! باری در مسیر کوتاهی که از خیابان های شهر می گذشتم در سه نقطه توسط جوانان و مردم خشمگین متوقف شدم ولی آنها بعد از اینکه من برایشان لبخند می زدم و با نشان دادن علامت پیروزی به آنها می گفتم که توریست هستم با احترام و شادی به من اجازه می دادند تا عبور کنم. این برنامه دو الی سه سال است مه همچنان بدون خستگی ادامه دارد. آنها مانند آقای خاتمی نبودند تا بجای مردم از هیئت حاکمه بخاطر جنایت های انجام شده عذر خواهی کند! نمی دانم ایشان کی این ملت را بحال خود خواهند گذاشت! بنظر می رسد آقای خاتمی با اینبار با ماسک شورای هماهنگی پنهانی بیانیه می دهند


    ما کشوری دیکتاتور خیز داریم. هر گروهی که بر سر کار بیاید ولو سبز هم باشد با شنیدن بوی نفت فیلش یاد هندوستان می کند و دیکتاتوری را آغاز خواهدکرد. در چنین کشوری اگر قرار باشد برای مبارزه با دیکتاتور به خیابان بیاییم باید هر روز خدا را در حال تظاهرات و درگیری های خیابانی باشیم!

    شما فرض کنید آن پانصد هزار نفری که در روز 25 بهمن بیرون آمده بود دست به اعتصاب زده بود, یعنی جنبش سبز تنها در شهر تهران پانصد هزرا نفر نیروی میدانی دارد و نیروهای نیمه فعال را خدا عالم است!. حال اگر این نیرو دست به اعتصاب زده بود با توجه به اینکه با اعتصاب یک نفر کار دو نفر دیگر هم می خوابدببینید چه نیروی عظیمی و با چه قدرت شگرفی وارد عرصه سیاسی ایران می شد. جنبش سبز دارای خطای استرتژیک است. هفته پیش نپال بودم چنان این مردم نپال با انجام اعتصابات برنامه ریزی شده و با چاشنی تظاهرات خیابانی قشنگ دولت نپال را بستوه می آوردند که من حظ کردم. ولی در ایران فقط تظاهرات پر هزینه را چسبدهاند و ول هم نمی کنند! جین شارپ می گوید بابا !آنچه در ایران انجام می گیرد جنگ نرم نیست! مردم ایران باید بسوی روش های نیرومند و کم هزینه مبارزات مدنی بروند و تظاهرات خیابانی نمی تواند تنها راهکار جنبش سبز باشد.
    آقایان توقع دارند که یک نفر بیاید و حقوق اعتصاب کنندگان را بدهد تا آنها مردم را دعوت به اعتصاب کنند!دریغ از یک روز اعتصاب عمومی که در طول این مدت مدید اعلام شده باشد. در عوض تهییج احساسی مردم وصدور بانیه های پر از آه ناله و شیون و نفرین در دستور کار بوده است. حالا هم که یک شورای بی نام و نشان تازه دارد دنبال دوران طلایی امام راحل می گردد!

    ReplyDelete