نوشتار کوتاهم را با این جمله آغاز می کنم :
من ، بعنوان یک ایرانی آزادیخواه ، در انتخاباتی شرکت می کنم که در آن کاندیداها بتوانند به وضوح ولایت فقیه را رد کنند و از صافی شورای نگهبان نیز بگذرند .
در واقع با توجه به آنچه در طول دو سال اخیر بر سر مردم کشورمان آمده و هنوز هم می آید ، باید همگان ( بخصوص اصلاح طلبان حکومتی و آنانکه خود را دلسوز نظام و انقلاب می دانند ! ) به این نتیجه رسیده باشند که تی این رژیم و این قانون اساسی و در رأس آن ولایت فقیه برقرار است ، هرگز نمی توان به برگزاری هیچ انتخابات آزادی امید بست .
در این میان اگر کسی می خواهد تنها با لفاظی و بازی با کلمات و دلخوش کردن به اختلافات صوری و ظاهری جناحهای درگیر قدرت ، مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کند ، تلاش بیهوده می کند و بقول معروف " آب در هاون می کوبد " .
واقعیت این است که در ایران امروز ( به سالهای قبل کاری ندارم که مردم از سر خوشبینی همیشه کورسوی امیدی به تغییر اوضاع داشتند و صد البته نشد ) بر کسی پوشیده نیست که مقوله " ولایت فقیه " مرز میان مردم و حاکمیت است به این معنا که هر کس در اردوگاه مردم است نمی تواند به اندیشه سیاسی معتقد به ولایت فقیه تعلق داشته باشد و هر کس - به هر بهانه و با هر توجیهی - خود را کماکان معتقد به ولایت فقیه می داند ، علی الاصول نمی تواند داعیه دار نمایندگی مردم باشد .
خطابم در این نوشتار ، بیشتر آن دسته از فعالین سیاسی است که دانسته یا ندانسته بر طبل انتخابات مجلس می کوبند باصطلاح باد در بادبان کشتی نظام می دمند . اینان باید بدانند ( البته اگر تا حالا نفهمیده اند باید در سلامت عقل شان شک کرد ) که مردم ، گول بازی های سیاسی نظام را نمی خورند و دست رژیم را در پس پرده تمامی این اختلافات ظاهری و نمایش های تبلیغاتی مبنی بر سلامت انتخابات ، می بینند . بنابراین ، توصیه می کنم که این جماعت یا میدان سیاست را ترک کرده و عزت و شرفشان را محفوظ نگه دارند یا اگر کماکان اصرار دارند که دستی در قدرت داشته باشند ، روی بخش انتخابی آن ( انتخاب بمعنای واقعی نه با تقلب ) حساب باز نکنند .
چنانکه در جایی دیگر هم نوشته ام باید میان رأی مردم و مقوله " ولایت فقیه " یکی را برگزینند .
حال این شما و این میدان مبارزات انتخاباتی : یا آزاده باشید و با مردم یا نوکر ولایت فقیه باشید و دیگر دم از مردم نزنید
من ، بعنوان یک ایرانی آزادیخواه ، در انتخاباتی شرکت می کنم که در آن کاندیداها بتوانند به وضوح ولایت فقیه را رد کنند و از صافی شورای نگهبان نیز بگذرند .
در واقع با توجه به آنچه در طول دو سال اخیر بر سر مردم کشورمان آمده و هنوز هم می آید ، باید همگان ( بخصوص اصلاح طلبان حکومتی و آنانکه خود را دلسوز نظام و انقلاب می دانند ! ) به این نتیجه رسیده باشند که تی این رژیم و این قانون اساسی و در رأس آن ولایت فقیه برقرار است ، هرگز نمی توان به برگزاری هیچ انتخابات آزادی امید بست .
در این میان اگر کسی می خواهد تنها با لفاظی و بازی با کلمات و دلخوش کردن به اختلافات صوری و ظاهری جناحهای درگیر قدرت ، مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کند ، تلاش بیهوده می کند و بقول معروف " آب در هاون می کوبد " .
واقعیت این است که در ایران امروز ( به سالهای قبل کاری ندارم که مردم از سر خوشبینی همیشه کورسوی امیدی به تغییر اوضاع داشتند و صد البته نشد ) بر کسی پوشیده نیست که مقوله " ولایت فقیه " مرز میان مردم و حاکمیت است به این معنا که هر کس در اردوگاه مردم است نمی تواند به اندیشه سیاسی معتقد به ولایت فقیه تعلق داشته باشد و هر کس - به هر بهانه و با هر توجیهی - خود را کماکان معتقد به ولایت فقیه می داند ، علی الاصول نمی تواند داعیه دار نمایندگی مردم باشد .
خطابم در این نوشتار ، بیشتر آن دسته از فعالین سیاسی است که دانسته یا ندانسته بر طبل انتخابات مجلس می کوبند باصطلاح باد در بادبان کشتی نظام می دمند . اینان باید بدانند ( البته اگر تا حالا نفهمیده اند باید در سلامت عقل شان شک کرد ) که مردم ، گول بازی های سیاسی نظام را نمی خورند و دست رژیم را در پس پرده تمامی این اختلافات ظاهری و نمایش های تبلیغاتی مبنی بر سلامت انتخابات ، می بینند . بنابراین ، توصیه می کنم که این جماعت یا میدان سیاست را ترک کرده و عزت و شرفشان را محفوظ نگه دارند یا اگر کماکان اصرار دارند که دستی در قدرت داشته باشند ، روی بخش انتخابی آن ( انتخاب بمعنای واقعی نه با تقلب ) حساب باز نکنند .
چنانکه در جایی دیگر هم نوشته ام باید میان رأی مردم و مقوله " ولایت فقیه " یکی را برگزینند .
حال این شما و این میدان مبارزات انتخاباتی : یا آزاده باشید و با مردم یا نوکر ولایت فقیه باشید و دیگر دم از مردم نزنید
No comments:
Post a Comment