می گویند شخصی را پرسیدند آیا تا کنون هرگز در موقعیتی قرار گرفته ای که نه راه پس داشته باشی و نه راه پیش ؟ گفت : آری ، روزی در کارگاه نجاری لیز خوردم و اره ای تا نصفه اش در "ما تحتم" فرو رفت ! نه می توانستم از این طرف بکشم و نه می توانستم از آن طرف فرو کنم !
این لطیفه زیبا ، وصف این روزها و روزهای پیش روی جمهوری اسلامی است :
از یک طرف مصمم است تا با ادامه سیاست معروف خامنه ای ( النصر بالرعب ) به سرکوب اعتراضات مردمی در تمام عرصه ها پرداخته و مردم را به خانه هایشان بفرستد ، از طرف دیگر مجبور است برای کشاندن هر چه بیشتر مردم به صحنه و تزئین ویترین انتخاباتی اش دست به اقدامات گشایشی بزند و تنور را گرم کند .
از این طرف روز بروز بر دامنه و عمق اعتراضات بر حق مردم در تمامی عرصه های زندگی ( سیاست ، فرهنگ ، اقتصاد و ... ) افزوده می شود و بیش از پیش رژیم را با بحران مشروعیت ( در هر دو بعد داخلی و خارجی ) مواجه می سازد و از آن طرف ، رژیم تلاش دارد تا با به میدان فرستادن چهره های کمابیش موجه تر خود وانمود کند که مملکت روزهای خوشی در پیش دارد و زمینه را برای انجام انتخابات فرمایشی اش مهیاتر سازد .
در بعد داخلی با تشدید فشار بر مردم و فعالان سیاسی از یک طرف و ادامه اشتباهات فاحش عوامل رژیم هر روز بخشی از بدنه اجتماعی کشور از رژیم جدا می شود و در بعد خارجی نیز دست و پا زدن رژیم در باتلاق تحریم های خارجی و انزوای سیاسی همزمان با تحولات عظیم سیاسی در منطقه ( تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین و از همه مهمتر سوریه ، یار دیرین و متحد استراتژیک رژیم ) باعث شده است تا چهره جمهوری اسلامی هر روز بیشتر از روز قبل در مقابل افکار عمومی جهانی و بازیگران اصلی عرصه سیاست بویژه در میان متحدان قدیمی رژیم بدنام تر و نا مشروع تر جلوه کند .
این ها همه در حالی اتفاق افتاده و می افتد که بیش از هشت ماه به برگزاری انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی نمانده و حافظه تاریخی مردم ، کماکان و با گذشت بیش از دو سال از انتخابات جنجالی خرداد 88 و ادامه موج اعتراضات آنان ، مانع بزرگی بر سر راه بازسازی مشروعیت از دست رفته رژیم است و برگزاری انتخابات را با موانع جدی روبرو ساخته است .
از همه این موضوعات اگر بگذریم ، بروز اختلافات شدید و روزافزون در میان جناحهای قدرت که هر ساعت ماجرایی جدید و یک رسوایی شنیع می آفریند نیز به نوبه خود بر لرزش پایه های حکومت می افزاید .
با ذکر این مقدمه می توان براحتی به این نتیجه رسید که رژیم جمهوری اسلامی حکایت همان کسی را دارد که ماجرای اره برایش اتفاق افتاده بود . این وضعیت ، یک فرصت طلایی را در اختیار مخالفین ( داخلی ، خارجی ) قرار می دهد تا با تمرکز بر اهداف خود و ایجاد یک اتحاد ناگسستنی از یک طرف فشار را بر حاکمیت افزایش دهند و از طرف دیگر جامعه جهانی را به این نتیجه برسانند که جمهوری اسلامی شریک خوبی برای هیچ نوع سرمایه گذاری ( سیاسی ، اقتصادی ، منطقه ای ، بین المللی و ... ) نیست و آینده درخشانی ندارد . مخالفین ، اگر بتوانند - که به باور من می توانند - باید به بهترین شکل ممکن از این ضعف رژیم بهره برداری کرده و جهت تحولات آینده را در راستای سقوط جمهوری اسلامی و برقراری یک حکومت مردمی که هم حافظ منافع ملی ایرانیان است و هم تقویت کننده ثبات منطقه ای است ، برگردانند .
با اندکی درایت سیاسی و سعه صدر و " ملی اندیشی " می توان جمهوری اسلامی را برای همیشه به زباله دان تاریخ فرستاد . آینده بسیار روشن است !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران
این لطیفه زیبا ، وصف این روزها و روزهای پیش روی جمهوری اسلامی است :
از یک طرف مصمم است تا با ادامه سیاست معروف خامنه ای ( النصر بالرعب ) به سرکوب اعتراضات مردمی در تمام عرصه ها پرداخته و مردم را به خانه هایشان بفرستد ، از طرف دیگر مجبور است برای کشاندن هر چه بیشتر مردم به صحنه و تزئین ویترین انتخاباتی اش دست به اقدامات گشایشی بزند و تنور را گرم کند .
از این طرف روز بروز بر دامنه و عمق اعتراضات بر حق مردم در تمامی عرصه های زندگی ( سیاست ، فرهنگ ، اقتصاد و ... ) افزوده می شود و بیش از پیش رژیم را با بحران مشروعیت ( در هر دو بعد داخلی و خارجی ) مواجه می سازد و از آن طرف ، رژیم تلاش دارد تا با به میدان فرستادن چهره های کمابیش موجه تر خود وانمود کند که مملکت روزهای خوشی در پیش دارد و زمینه را برای انجام انتخابات فرمایشی اش مهیاتر سازد .
در بعد داخلی با تشدید فشار بر مردم و فعالان سیاسی از یک طرف و ادامه اشتباهات فاحش عوامل رژیم هر روز بخشی از بدنه اجتماعی کشور از رژیم جدا می شود و در بعد خارجی نیز دست و پا زدن رژیم در باتلاق تحریم های خارجی و انزوای سیاسی همزمان با تحولات عظیم سیاسی در منطقه ( تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین و از همه مهمتر سوریه ، یار دیرین و متحد استراتژیک رژیم ) باعث شده است تا چهره جمهوری اسلامی هر روز بیشتر از روز قبل در مقابل افکار عمومی جهانی و بازیگران اصلی عرصه سیاست بویژه در میان متحدان قدیمی رژیم بدنام تر و نا مشروع تر جلوه کند .
این ها همه در حالی اتفاق افتاده و می افتد که بیش از هشت ماه به برگزاری انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی نمانده و حافظه تاریخی مردم ، کماکان و با گذشت بیش از دو سال از انتخابات جنجالی خرداد 88 و ادامه موج اعتراضات آنان ، مانع بزرگی بر سر راه بازسازی مشروعیت از دست رفته رژیم است و برگزاری انتخابات را با موانع جدی روبرو ساخته است .
از همه این موضوعات اگر بگذریم ، بروز اختلافات شدید و روزافزون در میان جناحهای قدرت که هر ساعت ماجرایی جدید و یک رسوایی شنیع می آفریند نیز به نوبه خود بر لرزش پایه های حکومت می افزاید .
با ذکر این مقدمه می توان براحتی به این نتیجه رسید که رژیم جمهوری اسلامی حکایت همان کسی را دارد که ماجرای اره برایش اتفاق افتاده بود . این وضعیت ، یک فرصت طلایی را در اختیار مخالفین ( داخلی ، خارجی ) قرار می دهد تا با تمرکز بر اهداف خود و ایجاد یک اتحاد ناگسستنی از یک طرف فشار را بر حاکمیت افزایش دهند و از طرف دیگر جامعه جهانی را به این نتیجه برسانند که جمهوری اسلامی شریک خوبی برای هیچ نوع سرمایه گذاری ( سیاسی ، اقتصادی ، منطقه ای ، بین المللی و ... ) نیست و آینده درخشانی ندارد . مخالفین ، اگر بتوانند - که به باور من می توانند - باید به بهترین شکل ممکن از این ضعف رژیم بهره برداری کرده و جهت تحولات آینده را در راستای سقوط جمهوری اسلامی و برقراری یک حکومت مردمی که هم حافظ منافع ملی ایرانیان است و هم تقویت کننده ثبات منطقه ای است ، برگردانند .
با اندکی درایت سیاسی و سعه صدر و " ملی اندیشی " می توان جمهوری اسلامی را برای همیشه به زباله دان تاریخ فرستاد . آینده بسیار روشن است !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران
No comments:
Post a Comment