نمی دانم چرا برخی از ما ایرانی ها گاهی دچار نوعی فراموشی میشویم و مسائل را با هم قاطی می کنیم .
واقعیت این است که در طول سی سال گذشته بدلیل قدرت نمایی شورای نگهبان و اعمال نظارت استصوابی که همواره ابزاری برای اعمال قدرت حاکمیت بوده سات ، هرگز یک انتخابا آزاد ، منصفانه و مردمی نداشته ایم .
این موضوع ، حتا شامل انتخابات هایی نظیر مجلس ششم و دو دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی نیز می باشد . بعبارتی دیگر ، مردم ایران همیشه مجبور بوده اند زمانی دست به انتخاب بزنند که شورای نگهبان قبلاً انتخابش را کرده است . بنابراین اطلاق عبارت " نماینده و منتخب مردم " به کارگزاران جمهوری اسلامی - از صدر تا ذیل - بسیار غیر منصفانه می نماید .
واقعاً نمی توان گفت اگر نظارت شورای نگهبان نبود ، باز هم مردم آقای خاتمی را ( بعنوان کسی که بیشترین تعداد آرای مردم را کسب کرده است ) انتخاب می کردند یا نه ! قصد بی احترامی به ساحت ایشان نیست اما می توان حداقل این حدس را زد که مثلاً اگر در سال 76 و 80 کسان دیگری که وابستگی کمتری به حکومت داشتند در عرصه رقابت ها راه داده می شدند ، ممکن بود اقبالی حتا بیش از آقای خاتمی به آنان نشان داده شود .
قصد نقب زدن در تاریخ معاصر را ندارم اما آنچه می خواهم بگویم این است که حداقل در شرایط فعلی ، تا زمانی که شورای نگهبان و نظارت استصوابی وجود دارد نمی توان قاطعانه به کسی عنوان نمایندگی یا منتخب مردم بودن را داد . هر که می خواهد باشد . هر چه هست و هر که هست منتصب شورای نگهبان و بیت رهبری است .
اگر این واقعیت عینی را به خودمان یادآوری کنیم تحلیل اوضاع داخلی بسیار ساده تر خواهد شد . آری ! باید ادبیات سیاسی رایج را عوض کنیم آنگاه در می یابیم که چرا سگان آستان ولایت در مجلس به تشری پوزه بر زمین می مالند و مصلحت نظام را بر شرف و اعتبار جایگاه نمایندگی مردم ترجیح می دهند . اینان خود بهتر از هر کس می دانند که چه خبر است !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران
واقعیت این است که در طول سی سال گذشته بدلیل قدرت نمایی شورای نگهبان و اعمال نظارت استصوابی که همواره ابزاری برای اعمال قدرت حاکمیت بوده سات ، هرگز یک انتخابا آزاد ، منصفانه و مردمی نداشته ایم .
این موضوع ، حتا شامل انتخابات هایی نظیر مجلس ششم و دو دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی نیز می باشد . بعبارتی دیگر ، مردم ایران همیشه مجبور بوده اند زمانی دست به انتخاب بزنند که شورای نگهبان قبلاً انتخابش را کرده است . بنابراین اطلاق عبارت " نماینده و منتخب مردم " به کارگزاران جمهوری اسلامی - از صدر تا ذیل - بسیار غیر منصفانه می نماید .
واقعاً نمی توان گفت اگر نظارت شورای نگهبان نبود ، باز هم مردم آقای خاتمی را ( بعنوان کسی که بیشترین تعداد آرای مردم را کسب کرده است ) انتخاب می کردند یا نه ! قصد بی احترامی به ساحت ایشان نیست اما می توان حداقل این حدس را زد که مثلاً اگر در سال 76 و 80 کسان دیگری که وابستگی کمتری به حکومت داشتند در عرصه رقابت ها راه داده می شدند ، ممکن بود اقبالی حتا بیش از آقای خاتمی به آنان نشان داده شود .
قصد نقب زدن در تاریخ معاصر را ندارم اما آنچه می خواهم بگویم این است که حداقل در شرایط فعلی ، تا زمانی که شورای نگهبان و نظارت استصوابی وجود دارد نمی توان قاطعانه به کسی عنوان نمایندگی یا منتخب مردم بودن را داد . هر که می خواهد باشد . هر چه هست و هر که هست منتصب شورای نگهبان و بیت رهبری است .
اگر این واقعیت عینی را به خودمان یادآوری کنیم تحلیل اوضاع داخلی بسیار ساده تر خواهد شد . آری ! باید ادبیات سیاسی رایج را عوض کنیم آنگاه در می یابیم که چرا سگان آستان ولایت در مجلس به تشری پوزه بر زمین می مالند و مصلحت نظام را بر شرف و اعتبار جایگاه نمایندگی مردم ترجیح می دهند . اینان خود بهتر از هر کس می دانند که چه خبر است !
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران
No comments:
Post a Comment