اگر شما برای چند صباحی در یک کشور خارجی ( ترجیحاً غربی ) زندگی کرده باشید یا از جزئیات اخبار دیگر ممالک خبر داشته باشید ، شاهد خواهید بود که هر از چند گاهی یکی از مقامات دولتی یا وابسته به دولت استعفاء می کند . این دلایل می تواند شامل بیماری ، کهولت سن ، مسائل شخصی و خانوادگی ، درگیر شدن در مشاغل دیگر که بنا به طبیعت کار نباید به موازات داشتن یک مقام دولتی انجام گیرد یا حتا در مواردی بروز اشتباهات مالی و تکنیکی و غیره در حوزه تحت مدیریت آنها ، باشد . به هر حال آنچه مسلم است این است که این جماعت برای خدمت به جامعه تاریخ مصرف دارند و به مجرد انقضای این تاریخ مصرف ، از قدرت کناره گیری می کنند . با ذکر این مقدمه می خواهم سراغ ایران خودمان بروم . جایی که افراد با چسپ دوقلو به قدرت می چسپند و به هیچ عنوان قائل به کناره گیری نیستند . نمی دانم چه حکمتی است که این جماعت که خود را باصطلاح " شیفتگان خدمت " و نه " تشنگان قدرت " می نامند ! حاضر نیستند تحت هیچ شرائطی دست از سر قدرت بردارند و مردم را این همه خدمت صادقانه ! محروم کنند . هواپیما سقوط می کند اما وزیر محترم راه حاضر است هر بدبختی و خفت و خواری را تحمل کند اما زیر بار استعفاء نرود . رسوائی های بزرگی همچون تقلبی بودن مدارک تحصیلی اتفاق می افتد اما وزیر مربوطه ، معاون یا مدیر مربوطه گوشش اصلاً بدهکار نیست . طرف به زور راه می رود بلکه حتا به زور نفس می کشد اما حاضر نیست کنار برود . اینان معتقدند که دو راه بیشتر برای کنار رفتن وجود ندارد : برکناری اجباری یا مرگ . سرنوشت همه چیز یک مملکت دست پیرمرد هاف هافویی است حتا قادر به بیان درست و حسابی کلمات از روی نوشته هم نیست ( داستان جنتی و ددمنشانه را یادتان که هست ) . در کویت یک نفر را در زندان شکنجه می کنند ، وزیر کشور فوراً استعفاء می کند اما پارلمان باز هم دست بردار نیست و به کمتر از استیضاح رضایت نمی دهد . نمونه های فراونی در طول دوران پس از انقلاب وجود دارد که بیان و ذکر همه آنها در حوصله این نوشتار نیست اما حقیقت تلخی که در پشت همه این نابسامانی ها هست تنها یک چیز است : در ایران کمتر اتفاق می افتد که کسی بنا بر شایستگی ذاتی خود عهده دار مقامی شود ، معمولاً شخصیت ها بسیار وابسته اند و این وابستگی آنهاست که اسباب به قدرت رسیدن را فراهم می کند ، بنابراین کسی قدرت خود را وامدار مردم نیست و نیازی به پاسخگویی نمی بیند . همین
توضیح : اگر چه بهتر بود واژه ای فارسی برای استعفاء پیدا می شد اما به هر حال لازم به یادآوری است که کلمه استعفاء کلمه ای عربی و بر وزن استفعال است که معنای طلب و خواستن را در بطن خود دارد . بنا بر این استعفاء کردن یعنی طلب عفو ( بخشش / پوزش ) کردن . استعفاء دادن به غلط مصطلح شده است
توضیح : اگر چه بهتر بود واژه ای فارسی برای استعفاء پیدا می شد اما به هر حال لازم به یادآوری است که کلمه استعفاء کلمه ای عربی و بر وزن استفعال است که معنای طلب و خواستن را در بطن خود دارد . بنا بر این استعفاء کردن یعنی طلب عفو ( بخشش / پوزش ) کردن . استعفاء دادن به غلط مصطلح شده است
No comments:
Post a Comment