Tuesday, May 31, 2011

خاک بر سر رژیمی که حتا از تشییع جنازه یک پیرمرد 81 ساله هم می ترسد

جمهوری اسلامی ترسوترین و بزدل ترین حکومت در تمام جهان است . این رژیم حتا از مرده مخالفانش هم هراس دارد . در خبرها آمده است که مأموران اطلاعاتی ولایت فقیه از خانواده شادروان سحابی خواسته اند که مراسم تشییع را یک ساعت زودتر و در لواسان - و نه حسینیه ارشاد ! - برگزار کنند . این آخرین پرده از نمایشهای بزدلانه جمهوری اسلامی است . رژیمی که از مراسم تشییع ورزشکاران و سیاستمداران مخالف می ترسد ادعا دارد که نقش ژاندارم منطقه را ایفا می کند در حالی که توان برقراری یک امنیت توأم با آرامش را حتا در خیابانهای پایتخت خود هم ندارد !
برای همین است که باید گفت : خاک بر سر رژیمی که حتا از تشییع جنازه یک پیرمرد هم هراس دارد .
به هر حال ، با همه انتقاداتی که به فعالین ملی - مذهبی به جهت خرج کردن از اعتبار دیرینه خود در راه برگشت خمینی و برقراری رژیم حمهوری اسلامی ، دارم یاد و خاطره آقای مهندس سحابی را گرامی می دارم و امیدوارم روزی فرا رسد که پویندگان منش سیاسی ایشان عملکرد نهضت آزادی را در شورش کور سال 57 به چالش کشند .
زنده باد آزادی
پاینده باد ایران

Monday, May 30, 2011

بیست و شش مقام آمریکایی از شدت ناراحتی ناشی از تحریم های جمهوری اسلامی ، سکته کردند

آقای رفتیم دعوا ، طرف گندهه اومد جلو یه نیگاه به هیکلش کردم و یهو با صورتم محکم زدم به مشتش ! اینقدر زدم ، اینقدر زدم تا مشتش درد گرفت !
این شده حکایت جمهوری اسلامی و این دلقک بازی جدیدش که بقول خودشون 26 نفر از مقامات نظامی و سیاسی آمریکا رو تحریم کردن !
امیدوارم یه نفر آدم حسابی تو کل این سیستم جمهوری اسلامی پیدا بشه و به این سؤالها جواب بده :
- براستی چند نفر از این عده هر سال به گدایی ویزای ایران می روند ؟
- چند نفرشان در بانک های ایران حساب دارند ؟
- چند نفرشان در اینجا و آنجای ایران ویلا و املاک دارند و همسران باردارشان را برای وضع حمل به ایران می آورند تا فرزندشان ایرانی از آب درآید ؟
- براستی جمهوری اسلامی چه نفوذی در محافل و سازمانهای معتبر بین المللی دارد تا بتواند از نفوذش برای تشدید تحریم ها و فشار وارد کردن بر این عده استفاده کند ؟
انگار جمهوری اسلامی می خواهد به همه دنیا ثابت کند که در ایران امروز همه امور به شکل کاریکاتور و کمدی اش مورد استفاده قرار می گیرد .
دیگر همه دنیا می داند که همه چیز در جمهوری اسلامی رنگ و شکل مسخره بازی به خود گرفته از انتخابات و ریاست جمهوری و رهبری و قانون اساسی و مجلس و قوه قضائیه اش گرفته تا سیاست خارجی و روابط بین المللی و مدیریت جهانی اش !
به امید آزادی

Sunday, May 29, 2011

پرسشی از شورای هماهنگی راه سبز امید : آیا رهبر فعلی جمهوری اسلامی هم یک شهروند عادی است ؟

در بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید به مناسبت ماه خرداد ، ضمن تأکید بر اهمیت ماه خرداد در روند تحولات چند دهه اخیر ایران و یادآوری اتفاقاتی که در خرداد ماه سال 88 و در پی کودتای انتخاباتی رخ داد آمده است که "امروز - در ایران - هر شهروند یک رهبر است" . این عبارت که البته در جای خود بسیار پرمعنا و ستودنی است این پرسش را به ذهن متبادر می کند که با توجه به رویه کاری شورای مذکور طی چند ماه اخیر و مبهم و ناپیدا بودن اعضای آن و نگاه این شورا به مقوله قانون اساسی موجود جمهوری اسلامی ، آیا این شورا عکس این عبارت را نیز قبول دارد ؟ ایا به تعبیر این شورا ، رهبر کنونی جمهوری اسلامی ( اقای سید علی خامنه ای ) هم می تواند یک شهروند عادی تلقی شود یا خیر ؟ و اینکه آیا این شورا جرأت و امکان بیان چنین رویکردی را دارد ؟

Thursday, May 26, 2011

جناب آقای خاتمی ! با پیشنهاد شما مبنی بر انجام همه پرسی موافقم به شرط آنکه همه چیز از رهبری آغاز شود

جناب آقای خاتمی ،
چندی پیش جنابعالی در ضمن یک سخنرانی که برای جمعی از رزمندگان سابق جنگ ایراد کردید به نکاتی از جمله حق مردم و لزوم انجام همه پرسی و انتخابات آزاد اشاره کردید . البته در همان سخنرانی به نکات دیگری نیز پرداختید که ایکاش هرگز آن حرفها را نمی زدید ، آنجایی را می گویم که موضوع عفو و گذشت عمومی را مطرح کردید و اعلام کردید که به رهبری هم ظلمی اگر شده است ( که نمی دانم چه کسی و کجا و کی این ظلم را انجام داده است ! ) ایشان ببخشند و قص علیهذا !
در اینجا قصد ندارم که به آن بخش دوم بپردازم چرا که بسیارانی از جمله این نگارنده از آن به خشم آمدند و بر شما - به حق - تاختیم .
پس از گذشت نزدیک به ده روز از آن سخنرانی ، اینک که به آن برمی گردم و در آن اندیشه می کنم ، لازم می بینم که بجای جدی گرفتن آن جمله کذایی بهتر است با جدیت به جمله و عبارت اول ( همه پرسی و انتخابات آزاد ) بپردایم :
آقای خاتمی عزیز ،
برای اینکه حسن نیت خودم را نشان دهم ، از شما خواهش می کنم که پیگیر این موضوع باشید و باصطلاح کمپینی را در این ارتباط آغاز کنید . از رهبری ( که ظاهراً به هر دلیلی برای شما مورد احترام است ) بخواهید که این همه پرسی را از خودشان آغاز کنند ، چرا که اگر ثابت شود که ایشان مشروعیت و محبوبیتی در میان مردم دارد خودبخود موضوع دوم نیز حل و فصل خواهد شد .
پرسش اساسی من این است که :
- چرا رهبری که هوادارانش در سخنرانی ها و بیانیه ها و ... این همه تلاش می کنند که او را ذیحق و دارای پشتوانه مردمی و محبوب قلوب آحاد جامعه نشان دهند حاضر نیستند برای یک بار هم که شده خود را به معرض آرای همین مردم بگذارند و باصطلح قال قضیه را بکنند ؟
- اگر بنا باشد که به سمت اصلاح امور و حل و فصل مشکلات برویم چه کسی مناسب تر از آقای خامنه ای که در این امر پیشقدم شود ؟
چرا شما بعنوان کسی که خیر و صلاح همه را می خواهید و صدایتان به هزار و یک دلیل به همه مردم نمی رسد ، به آقای خامنه ای پیشنهاد نمی دهید که خودش را و جایگاه و مشروعیتش را به همه پرسی بگذارد ؟
چرا باید همیشه مردم هزینه این اصلاحات را بدهند ؟
بگذارید این اصلاح - اینبار - بجای کوچه و خیابانها و زندگی شخصی مردم که همه بگونه ای گرفتار مسائل و مشکلات معیشتی هستند ، از صدر آغاز شده و به بدنه جامعه رسوخ پیدا کند .
آقای خاتمی ،
خلاصه عرض می کنم :
با پیشنهاد شما مبنی بر انجام همه پرسی موافقم به شرط آنکه همه چیز از رهبری آغاز شود ، باشد که کشور ما هم بعد از سالها از این همه مکافات و بدبختی و گرفتاری خلاص شده و مردم روی آسایش و آرامش ببینند ، البته اگر شما هدفتان براستی همین است .
زنده و سربلند باد مردم نجیب ایران

حاج محسن ! صدایتان از ته زباله دانی تاریخ خیلی واضح نیست ! لطفاً بلندتر فریاد بزنید

انگار باز هم مجبوریم یک ضرب المثل دیگر فارسی را بازنگری و عوض کنیم ! منظورم همان ضرب المثل مشهور و قدیمی " سنگ پای قزوین " است . سنگی که مظهر پررویی و وقاحت شده است اگر امثال این آقای حاج آقا ! محسن رضایی اجازه بدهند . عرق شرم بر روی چهره انسان می نشیند وقتی می بیند کسی مانند محسن رضایی که - متأسفانه - لقب فرماندهی سپاه پاسداران زمان جنگ را نیز با خود یدک می کشد ( شایسته سالاری را داشته باشید ! ) اینجا و آنجا می نشیند و در مورد مردانی چون موسوی و کروبی که تنها جرمشان پایبندی به عهد و پیمان مردمی شان و سر خم نکردن در مقابل دیکتاتور است ، گزافه گویی می کند . چه خوش گفته است لسان الغیب شیرازی که :
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می بری و زحمت ما می داری
به هر حال ظاهراً این آدم از رو نمی رود چون نان مفت خوردن کار دستش داده است و غیرتش را به کلی به باد داده است .
او نمی داند که با اولین واکنش مفلوکانه اش در فردای کودتای انتخاباتی ، همان تعداد اندک طرفدارانش نیز او را به عمق زباله دانی تاریخ فرستاده اند و از آنجا دیگر هرگز صدایش به گوش نمی رسد . بوی تعفن محسن رضایی و امثال او فضای سیاسی ایران را به بدترین شکل ممکن آلوده و مسموم کرده است .
به مشهد ( یا شاید هم قم ) می رود و با استقبال ده - دوازده نفری مواجه می شود ، آنگاه در مورد بزرگوارانی چون مهندس موسوی و شیخ شجاع ، کروبی لاطائلات به هم می بافد و برای مشتی استخوان دیگر به درگاه دیکتاتور پوزه می مالد و دم می جنباند .
باید به او فهماند که : حاج محسن ! صدایش از ته زباله دانی تاریخ به هیچ عنوان واضح نیست و بگوش کسی نمی رسد!
مطمئنم که تاریخ ایران بزودی تکلیف محسن رضایی و امثال او را به شایسته ترین وجه ممکن روشن خواهد کرد

Tuesday, May 24, 2011

پیش بسوی تشیع جنازه میلیونی

زمان ، زمان اتحاد و تجدید بیعت با همه جانباختگان راه آزادی است !
از مراسم تشییع جنازه قهرمان مردمی ، شادروان ناصر حجازی استفاده کنیم و با حضور میلیونی خود ، اتحادمان را یک بار دیگر به جهانیان نشان دهیم .
به امید آزادی ایران

بالآخره همه ایرانی ها بر روی یک موضوع با هم توافق کردند : اظهار اندوه و اعلام تسلیت به مناسبت درگذشت ناصر خان

اگر چه درگذشت ناصر حجازی همگان را اندوهناک کرد اما نکته ای که در این میان جالب توجه بود و هست این است که همه ایرانی ها از داخل و خارج ، از سیاسی و غیر سیاسی ، از چپ و راست ، از سبز و غیر سبز ، از قرمز و آبی و از سلطنت طلب گرفته تا چپ و میانه و اصلاح طلب ، از این درگذشت اظهار اندوه و ناراحتی کردند و آن را ضایعه ای اسفناک دانستند . این اولین باری است که من چنین اتحاد و اتفاقی را در میان هم میهنانم می بینم و آن را به فال نیک می گیرم . به باور من این ضایعه می تواند در جای خود نقطه شروعی باشد برای همه فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی و دولت برخاسته ازآن تا با تمرین اتحاد بر سر مسائل دیگر بتوانند جبهه خود را مستحکمتر از گذشته نموده و با اتحاد و اتفاق کمر دیو استبداد را بشکنند . به امید آن روز

Monday, May 23, 2011

عزاداری نکنید ! یادش را گرامی بدارید ، راهش را ادامه دهید

ناصر حجازی هم از میان ما رفت ، او که در وصفش بسیارها نوشته اند و صد چندان هم بنویسند .
حجازی هر که بود و هر چه بود ، رفت ! اینک ما مانده ایم و دشواری همیشگی راهی که در پیش داریم .
برایش عزاداری نمی کنم چرا که همیشه در پیچ و خم کوچه های عزاداری یادمان می رود از کجا آمده ایم و به کجا می رویم . این بار اما تلاش می کنم بجای عزاداری ، با زنده نگاه داشتن یاد او ، راهش را ادامه دهم . راهی که سربلندی و عزت نفس و تسلیم زر و زور نشدن تنها نمونه های کوچکی از آن است .
ناصر خان ! یادت گرامی و راه مردانگی ات همیشه پررهرو باد

Friday, May 20, 2011

بگذارید راحتتان کنم : تا زمانی که جنبش سبز از فرصت طلایی روزهای جمعه استفاده نکند ، ما به هیچ کجا نمی رسیم

به شهادت همین سایت بالاترین تاکنون بیش از ده بار و به مناسبت های مختلف بر این موضوع تأکید کرده ام که جنبش سبز و مردم آزادیخواه ایران باید ( باز هم می گویم : باید ) از فرصت طلایی مراسم نماز جمعه استفاده کرده و برنامه های خود را فارغ از اینکه چه کسی امامت جمعه را بعهده دارد و بدن توجه به اینکه چه می گوید ، بر محوریت تجمع و گردهم آیی در این روز قرار دهند . شاید حتا نیاز به یادآوری هم نباشد که نماز جمعه روز 5 تیر که به امامت آقای هاشمی رفسنجانی برگزار شد و جمعیت چند صد هزار نفری ( اگر نگوییم میلیونی ) از جوانان تهران را به گرد هم جمع کرد ، چه لرزه ای بر پشت دیکتاتور انداخت . امروز هم همگان شاهدیم که چگونه مردم کشورهای مصر و سوریه دارند با تیزهوشی هر چه تمامتر از این فرصت طلایی استفاده کرده و می کنند و قیام برحقشان را گام به گام به پیش برده و می برند . در پایان اگر چه از تنهایی فریادم کمی ناامید شده ام اما هنوز هم بر این باورم که تا زمانی که مردم ما هم از زن و مرد و پیر و جوان و مسلمان و غیر مسلمان ، معتقد و غیر معتقد ، به صرف داشتن یک هدف مشترک که همان آزادی میهن از چنگال دیکتاتوری بوده ، از فرصت طلایی و تاریخی روزهای جمعه استفاده نکرده و قدرت عظیم خود را به رخ رژیم نکشند ، ما به جایی نمی رسیم یا اگر هم برسیم به این زودی ها نخواهد بود ! در این میان اما ، انتظاری که از جامعه روشنفکری و صاحبان قلم و اندیشه و تریبون در داخل و خارج می رود این است که بیش از پیش بر این تاکتیک بنیادی مبارزه تأکید کرده و کاری کنند که همه مردم در یک زمان و در یک مکان مجتمع شوند و دست از تکروی و برگزاری اعتراضات صنفی بردارند که ما را به جایی نمی رساند : نمونه اش هم همین حرکت اخیر 25 اردیبهشت دانشجویان که شاید عدم انجامش بهتر از انجامش بود . والسلام

Tuesday, May 17, 2011

آقای خامنه ای ، شما را بخدا قسم می دهیم که ما را عفو کن و ببخش و بیامرز

آقای آیت الله خامنه ای !
رهبر معظم انقلاب اسلامی !
ای انسان برتر و نماینده مستقیم خداوند بر روی زمین !
در پی سخنان سید محمد خاتمی ( که ایکاش یاد می گرفت و برخی اوقات حرف نمیزد ) مبنی بر تقاضای عفو طرفین دعوا از همدیگر ، بدینوسیله پیشقدم شده و از شما تقاضای عفو دارم !
آقای خامنه ای ،
ما را به خاطر اینکه گفتیم " رأی من کو ؟ " ببخش و بیامرز .
ما را به خاطر اینکه خود را صغیر و نیازمند به " آقا بالاسر " نمی دانیم ، ببخش و بیامرز .
ما را بخاطر اینکه خود را ذیحق و مانند سایر ابناء بشر آزاد می دانیم ، ببخش و بیامرز .
ما را بخاطر اینکه در مرگ عزیزانمان - خواهران و برادرانمان - اشک ریختیم و به تجاوز و شکنجه عمال شما اعتراض کردیم و به یاد همراهان دربندمان بودیم ، ببخش و بیامرز .
ما را بخاطر اینکه به مزدوران شما زحمت دادیم و بدنهایمان را در مقابل گلوله ، چماق ، باتوم ، زنجیر و مشت و لگد آنان قرار دادیم ، ببخش و بیامرز .
ما را بخاطر اینکه زیر بار مظالم شما نرفتیم ، ببخش و بیامرز .
ما را بخاطر اینکه احمدی نژاد را عروسک خیمه شب بازی شما ( و نه رئیس جمهور ایران ) دانستیم ، ببخش و بیامرز .
ما را بخاطر اینکه رؤیای آزادی در سر پروراندیم ، ببخش و بیامرز .
ما را بخاطر اینکه به قانون شکنی های مکرر شما و نهادهای تحت نظر شما اعتراض کردیم ، ببخش و بیامرز .
ما را بخاطر اینکه بر خلاف رأی و نظر شما ، اندیشیدیم و به خاتمی و موسوی و کروبی رأی دادیم ، ببخش و بیامرز .
ما را بخاطر اینکه زنده ایم و نفس می کشیم ، ببخش و بیامرز .
آقای خامنه ای عزیز !
قول می دهیم از به بعد بچه های خوبی باشیم و سرمان را بگذاریم و بمیریم !
قول می دهیم قلباً و روحاً به ولایت مطلقه شما و جایگاه خدایی تان اعتقاد پیدا کنیم !
آقای خامنه ای ، شما را بخدا قسم می دهیم که ما را عفو کن و ببخش !
خوب شد آقای خاتمی !؟

Monday, May 16, 2011

آقای خاتمی عزیز ! جمهوری اسلامی با وجود اصل 110قانون اساسی ، ظرفیت همه پرسی و انتخابات آزاد ندارد.طرحی دیگر دراندازید

در خبرها آمده است که آقای سید محمد خاتمی ، رئیس جمهور سابق گفته اند که راهکار برای برون رفت از بن بست فعلی همه پرسی و انتخابات آزاد است .
این سخن بسیار زیبا ولی متأسفانه فقط تزئینی و برای ثبت در تاریخ است و هیچگونه زمینه عملی ندارد . دلیل آن هم واضح است : جمهوری اسلامی ، خود بهتر از همه می داند که با اولین انتخابات آزاد ( بمعنای واقعی کلمه ) برانداخته خواهد شد . انتخاباتی که بدون حضور شورای نگهبان و نهادهای امنیتی و نظامی وابسته به رهبر برگزار شود حتمن منجر به سقوط نظام خواهد شد ، پس جمهوری اسلامی هرگز حاضر با انجام چنین انتخاباتی نخواهد شد .
بنابراین ، پیشنهاد می کنم که جناب خاتمی اگر واقعن می خواهند یک راهکار عملی پیش پای مردم بگذارند و بصیرت سیاسی خودشان را نشان دهند بجای این عبارات از جمله زیر استفاده کنند :
راهکار برون رفت از وضعیت اسفبار فعلی ایران ، انجام رفراندوم ماندگاری یا عدم ماندگاری جمهوری اسلامی تحت نظر نهادهای بین المللی است . نه یک کلام بیش و نه یک کلام کم

Saturday, May 14, 2011

اگر فردا معلوم شود که " اسفندیار رحیم مشایی " هم جزو اعضای شورای هماهنگی راه سبز امید است ، من تعجب نخواهم کرد

پس از گذشت چند ماه از اعلام تشکیل شورایی تحت عنوان " هماهنگی راه سبز امید " ما هنوز نمی دانیم که اعضای این شورا چه کسانی هستند و چه اندیشه و منش سیاسی را دنبال می کنند و تا چه حد با جنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران همراه و همدل هستند . شورایی که بدنبال " اجرای بدون تنازل قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی " است و تاکنون به جای انجام کار اصلی اش - هماهنگی فعالیت های جنبش سبز - فقط به صدور بیانیه بسنده کرده است و از این حرکت و آن تجمع و اعتراض حمایت کرده است ، کاری که عدم انجامش هم فرقی به حال مردم ایران ندارد !
بعنوان یک ایرانی که از ابتدا خود را سرسپرده جنبش سبز می دانم و جنبش سبز را در گام اول جنبشی فرای ظرفیتهای قانونی و غیر قانونی جمهوری اسلامی می دانم و اعتقاد دارم که اولین گام در پیروزی جنبش سبز تنها و تنها در سقوط دیکتاتوری جمهوری اسلامی معنا پیدا می کند ، هنوز هم نمی دانم که اعضای پنهان شورای مذکور بدنبال احیای کدام بخش از قانون اساسی موجود هستند . واقعاً تا زمانی که اصل ارتجاعی و ضد حقوق بشری لایت فقیه که هیچ مشروعیتی از جانب مردم ندارد و به تنهایی ناقض تمامی اصول دیگر این قانون است ، این قانون اساسی چه معنایی دارد ؟ قانون اساسی ای که در تضاد آشکار با منشور جهانی حقوق بشر است و هیچ حق و حقوقی برای زنان ، غیر مسلمانان ، اقلیت های قومی ، دگر اندیشان ، کودکان و کلاً کسانی که به چیزی غیر از حاکمیت سید علی خامنه ای و سلف او خمینی اعتقاد و باور دارند ، قائل نیست ، اجرای با تنازل یا بدون تنازلش چه دردی از مردم مصیبت زده امروز ایران دوا می کند ؟
براستی اینان کیانند که حتا جرأت رونمایی از خودشان را ندارند ؟
بگذارید راحت تر و بی پرده تر بگویم :
حال که قرار است در میانه این دعوای زرگری دولت و مجلس و رهبری و ... کسی مانند مشایی تبدیل به چهره ای موجه و قابل قبول شود و مقدمات ریاست جمهوری اش مهیا شود و در عداد اصلاح طلبان داخل حکومت بشمار آید ، من تعجب نخواهم کرد اگر فردا کاشف به عمل آید که جناب ایشان از اعضای فعال شورای هماهنگی راه سبز امید هستند ! بخصوص پس از اینکه آقای مجتبی واحدی طی مصاحبه ای اعلام کرد که ایشان بعنوان مشاور و نماینده رسمی آقای کروبی در این شورا عضویت ندارد و از کم و کیف و ماهیت اعضای آن شورا هم خبر ندارد ، جداً جای این پرسش است که چه کسانی سکاندار اصلی این شورا هستند . به باور من هر چه زودتر بایستی این شورا تصمیم خودش را بگیرد و در گام اول شفاف سازی کند و پرده از چهره اعضایش بردارد و در گام دوم تلاش کند تا تبدیل به یک بازیگر "فعال ما یشاء" شده و دست از صدور بیانیه و اعلام حمایت بردارد . بقول معروف : شتر سواری دولا دولا نمی شود . نمی توان هم با رژیم مبارزه کرد و هم سیاست " به نعل و به میخ " را دنبال کرد . تا آن زمان برای من فرقی نمی کند که چه کسی در این شورا عضویت دارد و چه میکند و چگونه می اندیشد حتا اگر بخواهد کسی با مشخصات مشایی باشد

Saturday, May 7, 2011

آقای خامنه ای ! برای اینکه همه حساب کار دستشان بیاید لطفاً خود را به رأی مردم بگذارید و ثابت کنید که موجه ترین شخص برای حاکمیت هستید

جناب آقای خامنه ای ،
می دانم روزگار سخت و تلخی را می گذرانید ، از یک طرف شاهد سقوط پی در پی دیکتاتورها در منطقه هستید و از طرفی دیگر در داخل نیز به چالش کشیده شده اید ! آنهم از جانب یک کوتوله سیاسی با قد و قواره احمدی نژاد . احمدی نژادی که ساخته و پرداخته دست خودتان است و حال دیگر خدا را نیز بنده نیست چه برسد به شما .
اگر چه می دانم که طبق ادعای خود شما ، همین جناب احمدی نژاد بیش از 24 میلیون رأی کسب کرده است و چه کسی است که نداند که بیشتر این آرا بخاطر حمایت از شما به ایشان داده شده است . بعبارتی دیگر اصل ، شما هستید و احمدی نژاد در مقابل شما کسی نیست . مبادا که در مقابل او کوتاه بیایید .
در این رابطه پیشنهادی دارم که امیدوارم با عمل به آن خود را از شر همه تهدیدات داخلی و خارجی برای همیشه راحت کنید و ادامه حاکمیت الهی خودتان را تا سالها و حتا نسل های آینده بیمه کنید :
آقای خامنه ای !
خودتان را به رأی مردم بگذارید . از مردم بخواهید به شما رأی بدهند تا هم بیعتی مجدد کرده باشند هم به دشمنان داخلی و خارجی ثابت شود که شما از بالاترین اقبال مردمی در میان کشورهای دنیا برخوردارید . تصور کنید که جمعیتی بالغ بر 45 میلیون به صندوق های اخذ رأی هجوم بیاورند و به شما رأی بدهند ، دیگر چه کسی جرأت خواهد کرد در مقابل شما قد علم کنید یا شعار مرگ بر دیکتاتور بدهد یا حتا خیال براندازی حکومت شما را در سر بپروراند ؟
آقای خامنه ای !
اجازه ندهید که امثال احمدی نژاد و مشایی - که معلوم نیست از زیر کدام بوته به عمل آمده اند - بیش از این شما را و حکومت شما را به سخره بگیرند و در مقابل شما اعلام وجود کنند و دل طرفداران بیشمار شما را به درد آورند .
نگذارید تنها حکومت الهی در کل جهان هستی بیش از این به استهزاء گرفته شود .
امیدوارم این نوشتار در اسرع وقت به رؤیت رهبری یا افراد مورد اعتماد ایشان برسد

Friday, May 6, 2011

د بیا ! آ کاظم کوتاه بیا جون مادرت ! حالا ملت از کجا محلل گیر بیارن واسه آقا ؟

در پی فرمایشات طلایی آ کاظم صدیقی مبنی بر حرام بودن زن احمدی نژاد بر او در صورت ادامه سیاست عدم ولایت پذیری و نیز با توجه به کله خر بودن احمدی نژاد و اصرارش بر " پشم حساب کردن رهبری و ولایت فقیه " همسر ایشان حرام شده اند . حالا ملت دارن در بدر دنبال محلل می گردن

جمهوری اسلامی نامی جدید برای کشتار مردم ابداع کرد : برنامه اصلاحی رهبری سوریه

بالآخره بعد از هفته ها سکوت مرگبار رژیم جمهوری اسلامی در مورد تحولات سوریه و قیام مردم آن کشور و کشتار وحشیانه آنان توسط نیروهای نظامی و امنیتی "کشور دوست و برادر" ، کوه تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی غرید و غرید تا سرانجام موش زایید . در اطلاعیه اخیر صادره توسط دستگاه دیپلماسی رژیم ضمن " سپاسگزاری " از رهبری آگاه و مدبر سوریه از تلاشهای آن دولت در جهت اصلاح امور کشور قدردانی شده است . این بیانیه که در محافل خبری موجی از استهزاء و تعجب بدنبال آورده است ، آخرین تلاش دستگاه تبلیغاتی رژیم برای تبرئه همتای سوری خود در شستن خون هزاران نفر از مردم آن کشور از دستان خاندان اسد می باشد . بدیهی است که جمهوری اسلامی به هیچ عنوان مایل نیست که در سوریه هیچگونه اتفاقی بیفتد چرا که انقلاب مردم سوریه و براندازی رژیم دیکتاتوری بشار است همان و قطع شدن بند ناف گروههای تروریستی منطقه از جمله حزب الله و حماس از جمهوری اسلامی ، همان
منتظر اخبار جالب تر از منطقه می مانیم

Thursday, May 5, 2011

در این ماجرای مصلحی ، تودهنی و پس گردنی را هر کدام بخورد به نفع مردم ایران است ! چه خامنه ای ، چه احمدی نژاد

ماجرای استعفا و رفتن مصلحی دارد جدی جدی به جاهای باریک می کشد .
از یک طرف خامنه ای با قاطعیت هر چه تمامتر از مصلحی حمایت کرده و گفته است که در این میان از مصلحتی غفلت شده بود بنابراین به هر شکلی که هست باید او به سر جایش برگردد !
خوب ، رهبر است و مطابق قانون اختیار دارد .
از طرف دیگر احمدی نژاد هم که خورد را رئیس جمهور و اختیار دار کابینه می داند به خودش حق می دهد که از این حرکت رهبر خوشش نیاید و به مدت ده روز قهر کند و سرانجام سرش را پایین بیندازد و برگردد .
تا همینجا می توان همه چیز را فراموش کرد و به حافظه تاریخ سپرد و به اصطلاح : بی خیال شد .
اما ظاهراً این ماجرا به این سادگی ها هم قصد ندارد تمام شود ، طرفداران دو طرف به جان هم افتاده اند و تهدید می کنند که اگر چنین شود چنان کنند . در این میان طرفداران خامنه ای صدای بلندتری دارند و تا مرز شعار مرگ بر ... و تهدید به استعفا و این حرفها پیش رفته اند . آنچه برای من جالب است این است که در این گیر و دار هر کدام از این دو فرد ( خامنه ای و احمدی نژاد ) موفق شوند روی آن یکی را کم کند و باصطلاح تودهنی و پس گردنی اول را به حریف بزند ، نتیجه ماجرا به نفع مردم و جنبش آزادیخواهی ایرانیان خواهد بود چرا که چنین شکافی در صف دشمن با این سادگی ها قابل ترمیم نیست و پرده براندازی از کثافتکاری های هر کدام از این دو فرد باعث خواهد شد تا آن دیگری نیز دست به افشاگری زده و حقایق بیش از پیش بر همگان از جمله طرفداران پروپا قرص خودشان آشکار خواهد شد

Tuesday, May 3, 2011

توصیه ای به آقای خامنه ای : مبادا زیر بار زورگویی گماشته خودتان بروید

آقای خامنه ای ، رهبر معظم ، نماینده محترم خدا در زمین و آسمان ها و نائب برحق حضرت امام زمان !
این روزها همگی شاد شدیم وقتی دیدیم شما که مصلحت آدمیان را بهتر از خودشان تشخیص می دهید پادرمیانی کردید و اجازه ندادید وزیر محترم اطلاعات - این برکت عظیم الهی - استعفا دهند و کشور و دولت و مردمان را از نعمت خدمات عظیم خودشان محروم کنند .
راستش را بخواهید اصلاً مهم هم نیست که احمدی نژاد از این حرکت معجزه گونه شما خوشش نیاید و مانند بچه کوچولوها قهر کند . چند روزی می رود بعد هم دمش را باصطلاح می گذارد لای پایش و برمی گردد . اصلاً سگ کی باشد در مقابل عظمت شما خودنمایی کند !
حال که ظاهراً همه چیز به خیر و خوشی تمام شد و گماشته مخصوص و سگ آستان مبارک دوباره به سر کارش بازگشته بیم آن داریم که نبود جیمز باند وزارت اطلاعات در جلسه هیئت دولت مشمول مرور زمان شده و ایشان را بخوهند بدین روش از جلسات بیرون اندازند . می خواستم خواهش کنم که حواستان باشد ، همانگونه که قبلاً هم گفته بودبد ، مصلحت بزگی در این میان مغفول مانده بود که قاعدتاً نباید اجازه دهید به همین راحتی مجدداً مغفول بماند . رهبر و رئیس و مقتدا و بزرگ همه شما هستید ، بقیه عددی نیستند . زیر بار زورگویی گماشته خودتان نروید

Monday, May 2, 2011

حماس ، کشته شدن اسامه بن لادن را محکوم کرد

نخست وزیر وابسته به گروه حماس ، دقایقی پیش در یک کنفرانس مطبوعاتی که در خصوص مسائل روز و آشتی با گروه الفتح برگزار شده بود اظهار کرد که این گروه کشته شدن اسامه بن لادن - رهبر گروه تروریستی القاعده و عامل اصلی حملات 11 سپتامبر - را محکوم می نماید .
نکته جالب این است که این گروه با پول جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه می دهد و باکی ندارد از اینکه حداقل حفظ ظاهر کرده و همسو با سیاست رسمی جمهوری اسلامی از این گروه تروریستی و رهبر آن فاصه بگیرد . خوش به حال جمهوری اسلامی که آن همه پول خرج امثال حماس کرده در حالی که این گروه کشته شدن یکی از دشمنان اصلی ( حداقل در ظاهر اینگونه است ) جمهوری اسلامی را برنمی تابد و آن را محکوم می کند

Sunday, May 1, 2011

احمدی نژاد با بازگشتش به هیئت دولت نشان داد که زبان " پس گردنی " را خوب می فهمد

بالآخره بعد از نزدیک به ده روز " لوس بازی " سیاسی ، سرانجام احمدی نژاد - بقول معروف - دمش را گذاشت لای پاهایش و به جلسه هیئت دولت برگشت .
این بازگشت که بعد از تعیین شروط سه گانه از جانب او و برآورده نشدن هیچکدام از شرط هایش به وقوع پیوست ، به درستی نشان داد که احمدی نژاد جرأت برخورد و درگیری با مرکز قدرت در ایران را ندارد . مرکزی که شامل حلقه دور و بر خامنه ای و مجموعه ای از مداحان و فرماندهان سپاه و آخوندهای جیره خورد درباری است .
آری ! احمدی نژاد برگشت تا به همگان بیش از پیش ثابت شود که کسی که پشتوانه قدرت مردمی ندارد و تنها با یک رأی رهبری منتصب شده است هرگز در حد و قواره برخورد و درگیری و این نوع لوس بازی های سیاسی نیست .
به تعبیری دیگر : احمدی نژاد نشان داد که به رغم آنکه زبان آدمیزاد سرش نمی شود و دیوانه ای بیش نیست ، به هر حال زبان " پس گردنی " و زور را خوب می فهمد