خطابم در این نوشته کوتاه ( بر کوتاه بودنش تأکید می کنم چون خونم به جوش آمده و بیش از یک پاراگراف نمیخواهم صرف همچو آدمی بکنم ! ) آقای صادق لاریجانی ( دکتر/آیت الله صادق لاریجانی ) رئیس قوه قضائیه مملکت در بندمان است . در خبرها شنیدم که از قول آقای شکوری راد در یک مناظره گفته شده است که در شب انتخابات و پس از روشن شدن نتایج واقعی انتخابات حتا این جناب صادق خان لاریجانی هم به جناب آقای مهندس موسوی بعنوان رئیس جمهور برگزیده مردم ایران تبریک گفته بود . خواندن این خبر - در صورت صحت ، که البته من در درست بودنش هیچ شکی ندارم - خونم را بجوش آورد چرا که می بینم همین صادق لاریجانی که بر مسند قاضی القضاتی ایران نشسته است و خیر سرش باید مظهر عدالت باشد چگونه در روزهای پس از انتخابات شاهد آن همه جنایت بوده و خم به ابرو نیاورده است . آن هم بیدادگاه در دوران ریاست ایشان تشکیل شده و احکام سنگین صادر شده و ایشان بقول معروف "ککشان هم نگزیده" است . اعدام هایی که در پی حوادث بعد از انتخابات اجرا شده و او حکم نهایی را صادر کرده است . در حیرتم که یک انسان تا چه اندازه میتواند بی شرافت باشد که به رغم اطلاع از واقعیت در راستای انکار آن با جان و مال و ناموس و امنیت زندگی مردم بازی کند . واقعاً قدرت چیست که انسان نماهایی چون صادق لاریجانی تا به این پایه هست و نیست و وجودشان را در پای آن به مسلخ میبرند ؟ نمی دانم چگونه میتوان پستی ، رذالت ، نامردی ، خیانت و جنایت چنین کسانی را توجیه کرد ؟ آیا این باورهای اسلامی و دستورات مذهبی مانند تقیه ( چنان که در احکام شیعه توصیه شده است ) هستند که اینگونه بودن را توصیه می کنند ؟ می دانم و بسیارانی از شما هم می دانید که اساساً باورمندی به ایدئولوژی در طول تاریخ گاف های زیادی بدنبال داشته و ایدئولوژیست ها ( از هر قبیله و تباری که هستند ) هرگز حاضر به چشم پوشی از منافع اعتقادی و صنفی و ایئولوژیک خود در راستای پاسداری از حقوق دیگران نبوده اند ولی هرگز نمیتوانستم تصور کنم که مسئول امر قضا در یک مملکت که میبایستی مظهر عدالت باشد چنین شرافتش را زیر پا بگذارد . ننگ بر کسانی که خوردن نان مزدوری را اینچنین بر جان و مال و آبروی مردم ترجیح می دهند . زنده باد آزادی و برقرار باد عدالت واقعی در ایران همیشه جاوید
No comments:
Post a Comment