با گذشت بیش از یک سال از کودتای انتخاباتی و انجام آن همه جنایت و کشتار و شکنجه و تجاوز و سایر فجایع پس از آن و همچنین با رسوایی های روزافزون دولت کودتایی دست نشانده ، دیگر تشت رسوایی این دولت و این نظام از بام بر زمین افتاده است و بقول معروف آش آنقدر شور شده است که خود خان هم فهمیده و کسی نمانده که از ماهیت رژیم دیکتاتوری و همچنین حقانیت درخواست مردم برای رسیدن به آزادی و حق انتخاب آزادانه بی خبر مانده باشد . و با بقول معروف دیگر خواجه حافظ هم از این ماجرا خبر دارد . با ذکر این مقدمه میپردازم به اصل داستان که خبر خوب استعفای تنی چند از دیپلماتهای رژیم و پیوستن آنها به صف مردم است . در جایی دیگر نوشتم که بهتر است این استعفا ها حتی الامکان بصورت دسته جمعی و گروهی انجام گیرد تا هم بازتاب بهتری در سطح جهانی و جامه ایرانیان داشته باشد و هم رژیم را از ارائه پاسخهای تکراری و مسخره آمیز ناتوان سازد . در این میان ، نظریه دیگری هم مطرح میشود : ایا برای این استعفاها هیچ زمان و دوره ای میتوان تعریف کرد . بهتر بگویم آیا میتوان قائل به ضرب الاجل برای این استعفاها بود . مگر میتوان این همه سال در خدمت رژیم بود و از کم و کیف همه چیز خبر داشت و اقدامی نکرد ؟ نمیخواهم تخطئه کنم ولی برای هر کاری یک زمان مناسب لازم است که اگر از آن زمان بگذرد دیگر فایده آنچنانی نخواهد داشت . آیا میتوان پذیرفت که کسی بعد از دو سال بیاید و بگوید من از رژیم بریده و به مردم ملحق شده ام ؟ بالاخره برای هر کاری باید بهایی پرداخت . بنظر من بهتر است با هماهنگی آقای محمد رضا حیدری که در این امر پیشقدم بودند و با نشر سایرین باید ضرب الاجلی برای این استعفا ها تعیین نمود و از همه کسانی که قصد دارند واقعاً به صف مردم بپیوندند خواست که زودتر این کار را انجام دهند تا خیلی دیر نشده است
No comments:
Post a Comment